خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

نظر خواهی

سلام دوستان عزیز 

دوستان گرامی پیشنهاد تغییراتی داده اند که بد ندونستم اونها رو به رفراندوم بگذارم :  

۱- آیا شما دوست دارید قالب وبلاگ عوض بشه ؟ 

الف) بله    ب) خیر 

(اگر پاسخ شما بله است قالب پیشنهادیتون کدومه ؟!!) 

 

۲- دوست دارید طریقه تایپ مطالب در وبلاگ بصورت :  

الف) یکنواخت و یکرنگ و با یک فونت و بدون جلوه باشد ! 

ب) بصورت متفاوت و رنگارنگ و با فونت های مختلف و با جلوه باشد ! 

ج) هرجور خودتان صلاح میدانید ! 

 

۳- لطفا موضوعات پیشنهادی که دوست دارید من در مورد آنها مطلب بنویسم را بفرمایید ... همچین بفهمی نفهمی دچار کمبود موضوع در ایران شدم ... البته گفته باشم که هر کدوم از موضوعات که در موردش اطلاعات داشته باشم رو می نویسم ! 

 

منتظر جوابهای شما هستم !!! 

ارادتمند 

رامین

گلایه

سلام 

خیلی نامردید ! 

آخه بینندگان عزیز من بنده که مرض ندارم وقت بگذارم مطلب بنویسم که شما اصلا بهش توجه نکنید ! 

هدف من از زدن این وبلاگ این بود که اطلاعاتی رو که دارم در اختیار شما بگذارم ولی الان میبینم با وجود اینکه بازدید وبلاگ بد نیست ولی هیچ کدوم از بینندگان زحمت یه نظر خشک و خالی رو به خودشون نمی دهند ! 

نمی گم در وبلاگ من هم مثل وبلاگهای معروف و مشهور زیر هر پستی هر بیننده یه نظر بده ولی اقلا هر دفعه یه نظر بدید که من بدونم اینی که مینویسم یه بازتابی هم داشته ! 

یک سری مطالب نوشته شده گذاشتم توی وبلاگ گفتید لحنت تغییر کرده و لحن خودمونی خودت قشنگتره ... ما هم به لحن خودمون مطلب نوشتیم ولی نه اینکه ما چشم و وقت و هزینمون رو بگذاریم و شما حتی زحمت یه نظر خشک و خالی رو هم به خودتون ندید ! 

منتظر نظرات شما هستم  

ارادتمند 

رامین

استقبال در کانادا

سلام 

 امروز می خوام در مورد استقبال در کانادا براتون صحبت کنم !

بالفرض شما و خانواده گرامتون تشریف بردید کانادا و وارد خاک کشور کانادا شدید و با کلی تلاش از مراحل مراجعه به گمرک و اداره مهاجرت گذشتید ... حالا 2 حالت پیش میاد :

الف ) هیچکسی دنبالتون نیومده :

اول که کلا خوشحالید چون اومدید کانادا که این خوشحالی تا قسمتی آگاهانه و کمی هم ناآگاهانه است – برای رفتن به محل اقامتتون کمی مشکل دارید چون نمی دونید دقیقا چطور باید برید اونجا – اگر محل اقامتتون رو از قبل تعیین نکرده باشید نمی دونید کجا میرید و ممکنه به جایی نامناسب یا جایی با قیمت زیاد برید – باید به محض رسیدن به فکر غذا باشید چون پس از یک مسیر طولانی حتما احتیاج به تجدید قوا دارید – مکانهای مناسب برای کارهای مختلف مانند خرید یا ورزش یا غیره رو نمی دونید که البته با کمی تلاش و با اتخاذ روش آزمون و خطا و البته چند اشتباه بهش پی میبرید – یواش یواش دلتون تنگ میشه – کمی وقت اضافه پیدا میکنید که چون جایی یا آشنایی برای spending time  ندارید به بطالت و حسرت خوردن میگذره – زبانتون سریعتر راه میفته چون مجبورید برای رفع نیاز از این زبون جدید استفاده کنید ! 

برای اطلاعات بیشتر یه سری به این پست کانادا جون بزنید !

ب ) یه دوستی یا آشنایی میاد دنبالتون :

اول که کلا خوشحالید چون اومدید کانادا که این خوشحالی تا قسمتی آگاهانه و کمی هم ناآگاهانه است – برای رفتن به محل اقامتتون مشکلی ندارید چون این دوست گرامی کمکتون میکنه که وسیله نقلیه مناسبی رو انتخاب کنید یا خودش حتی میبردتون به محل اقامتتون – محل اقامتتون یا خونه این دوست عزیزه یا اینکه اگر خیلی اصرار کنید که خونش نمیرید میبردتون یه جای خوب و با قیمت مناسب – فکر غذا مذا نباید باشید چون اون آشناتون یا توی خونش یه چیزی براتون آماده کرده یا اگر برید هتل میره و براتون خرید میکنه و براتون میاره – مکانهای مناسب برای کارهای روزانه مثل خرید یا تحصیل رو از این اشناتون میپرسید اون هم جاهای مناسب رو بهتون معرفی میکنه – دلتون کمتر تنگ میشه چون اون دوستتون و احیانا خانوادش دور و برتون رو میگیرند و از تنهایی درتون میارند – وقتتون به نحو احسن پر میشه چون اون دوستتون بهتون راهنمایی میکنه که چکارهایی برای وقت گذرونی بکنید – زبانتون کمی دیرتر راه میفته چون با این آشنای گرامی بیشتر فارسی حرف میزنید !

چند نکته بسیار مهم !!!!

 _ حواستون به شیادهای اونور باشه ... ممکنه بعضی از هموطنان و غیر هموطنان گرام بهتون نارو بزنند و چند روز اول با صرف وقت و احیانا پول اعتمادتون رو جلب کنند و بعد یه ضرر بسیار زیاد قالتون بگذاره !

_ اگر اونجا کسی رو آشنا دارید و مخصوصا اگر فامیل یا دوست صمیمی هست فقط چند روز اول اون هم اگر خیلی اصرار کردند برید خونشون و بعد از اون به یه مکان موقت نقل مکان کنید چون از قدیم گفتند ( دوری و دوستی ) ... پیشنهاد شخصی من اینه که اگر خواستید بیش از حد خونشون بمونید باهاشون خرج و هزینه اسکان رو حساب کنید ... البته چون آشنا هستند خیلی ارزون باهاتون حساب میکنند ولی این کار باعث میشه که اونها احساس نکنند شما سربار هستید !

حالا کلا چی شد که این مطلب رو نوشتم :

عمه خانم بنده که چندین سالیه آمریکا ساکنند امروز زنگ زدند گفتند من برای اومدن شما میام کانادا تا بتونم کمی کمکتون کنم !!!

ارادتمند

رامین

به حرف مردم گوش نکنید !!!

سلام 

امروز در جریان دید و بازدید های مرسوم عید نوروز خانه یکی از اقوام که راهی به آمریکا داشته رفته بودیم . آقا و خانم خونه کلی از اونور آب تعریف میکردند . دقیقا مثل این ندید بدید ها طوری حرف میزدند که اگر بهشون رو میدادی میگفتند رنگ آسمان اونجا با اینجا فرق داره ! 

کلی صحبت های مختلف شد و یواش یواش شروع به آموزش ما در مورد زندگی در اونجا کردند که مثلا برای نفس کشیدن در خاک اونجا باید اول دهن رو باز کرده بعد با ایجاد اختلاف فشار هوا رو درون ششها کشیده و پس از چند ثانیه که اکسیژن هوا جذب شد اون رو به بیرون بفرستیم !!! 

در همه منابع به احترامی که به جوانان میگذارند و شرایط خوب کانادا برای جوانان و حمایت قانون از اونها اشاره شده ! 

اینها بر عکس شروع کردند به اموزش نوع زندی آینده ما در اونجا ! 

هر چی که میشد خلاف واقع صحبت کردند و ما هم به احترام بزرگتری نتونستیم حرفی بزنیم . 

مثلا بعضی از صحبتهاشون :  

- فکر کردین درس خوندن اونجا مثل اینجاست ... اونجا باید جون بکنید ... اونجا اصلا مهاجرها رو آدم حساب نمی کنند  ... باید به سختی و همش درس بخونید تا بتونید برید دانشگاه ! 

- فکر کردین کار برای نوجوون ها هست ... تا لیسانس نگرفتید باید برید توالت بشورید و زمین بسابید تا نون در بیارید ! 

- اونجا هر کاری پدر با بچه هاش بکنه پلیس باهاش هیچ کاری نداره ... تازه اگر مثلا بچه دیر باید پدر اول یک فصل کتک مفصل بهش میزنه بعد زنگ میزنه پلیس بیاد ببردش زندان ! 

- شما ها اونجا هیچی نمی شید ... بچه های من اینجا همه زرنگ بودند رفتند اونجا بد بخت شدند ! 

- اونجا اگر به دختر بقل دستیتون توی کلاس چپ نگاه کنید یا بخواید باهاش دوست بشید پلیس میگیردتون ! اونجا اصلا رابطه دختر و پسر ازاد نیست ! 

- اونجا باید گشنگی بکشید تا بتونید درس بخونید  ... اصلا زندگی اونجا بهتر از اینجا نیست ! 

 

نمی دونم این فامیل گرام ما رو خر فرض کرده بود یا خودش خیلی شوت بود که اینطور برای ما تعریف کرد ولی از من به شما نصیحت یکهو به حرف این وریها گوش نکنید ها ! 

اونجا صد در صد مزایای زیادی نسبت به اینجا داره ! بخصوص برای جوون ها که تازه اول شکوفایی شون هم هست ! 

درس خوندن برای جوون ها خیلی راحت و امکاناتش فراهمه ! تازه برای آسون زندگی کردن به افراد محصل وام که میدند هیچ از روز اول هم معرفی میکنند تا کار کنند و در آمد پاره وقتی داشته باشند ! 

به حقوق همه هم از روی عقل و منطق نگاه میکنند ! نه پدر رو الکی دستگیر میکنند و نه بچه ها رو ! 

رابطه دختر و پسر اگر برای دوستی باشه بسیار آزاده ولی اگر قصد فریب یا تجاوز چه از طرف دختر و چه از طرف پسر باشه باهاش به سختی برخورد می شه ! 

 

پس جان من نه به اعتماد حرف اینوری ها ( مخصوصا پیرزنهای ورراج و افرادی که کمتر از ۳ سال اونور زندگی کردند یا بیش از ۱ سال میشه که اومدند اینور ) تصمیم به رفتن بگیرید و یا تصمیم به نرفتن ! 

هم منابع و سایتهای اینترنتی با توضیحات کامل زیاده و هم افراد قابل اعتماد و مشاورین صادق برای راهنمایی شما موجود ! 

 

ارادتمند 

رامین