خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

استقبال در کانادا

سلام 

 امروز می خوام در مورد استقبال در کانادا براتون صحبت کنم !

بالفرض شما و خانواده گرامتون تشریف بردید کانادا و وارد خاک کشور کانادا شدید و با کلی تلاش از مراحل مراجعه به گمرک و اداره مهاجرت گذشتید ... حالا 2 حالت پیش میاد :

الف ) هیچکسی دنبالتون نیومده :

اول که کلا خوشحالید چون اومدید کانادا که این خوشحالی تا قسمتی آگاهانه و کمی هم ناآگاهانه است – برای رفتن به محل اقامتتون کمی مشکل دارید چون نمی دونید دقیقا چطور باید برید اونجا – اگر محل اقامتتون رو از قبل تعیین نکرده باشید نمی دونید کجا میرید و ممکنه به جایی نامناسب یا جایی با قیمت زیاد برید – باید به محض رسیدن به فکر غذا باشید چون پس از یک مسیر طولانی حتما احتیاج به تجدید قوا دارید – مکانهای مناسب برای کارهای مختلف مانند خرید یا ورزش یا غیره رو نمی دونید که البته با کمی تلاش و با اتخاذ روش آزمون و خطا و البته چند اشتباه بهش پی میبرید – یواش یواش دلتون تنگ میشه – کمی وقت اضافه پیدا میکنید که چون جایی یا آشنایی برای spending time  ندارید به بطالت و حسرت خوردن میگذره – زبانتون سریعتر راه میفته چون مجبورید برای رفع نیاز از این زبون جدید استفاده کنید ! 

برای اطلاعات بیشتر یه سری به این پست کانادا جون بزنید !

ب ) یه دوستی یا آشنایی میاد دنبالتون :

اول که کلا خوشحالید چون اومدید کانادا که این خوشحالی تا قسمتی آگاهانه و کمی هم ناآگاهانه است – برای رفتن به محل اقامتتون مشکلی ندارید چون این دوست گرامی کمکتون میکنه که وسیله نقلیه مناسبی رو انتخاب کنید یا خودش حتی میبردتون به محل اقامتتون – محل اقامتتون یا خونه این دوست عزیزه یا اینکه اگر خیلی اصرار کنید که خونش نمیرید میبردتون یه جای خوب و با قیمت مناسب – فکر غذا مذا نباید باشید چون اون آشناتون یا توی خونش یه چیزی براتون آماده کرده یا اگر برید هتل میره و براتون خرید میکنه و براتون میاره – مکانهای مناسب برای کارهای روزانه مثل خرید یا تحصیل رو از این اشناتون میپرسید اون هم جاهای مناسب رو بهتون معرفی میکنه – دلتون کمتر تنگ میشه چون اون دوستتون و احیانا خانوادش دور و برتون رو میگیرند و از تنهایی درتون میارند – وقتتون به نحو احسن پر میشه چون اون دوستتون بهتون راهنمایی میکنه که چکارهایی برای وقت گذرونی بکنید – زبانتون کمی دیرتر راه میفته چون با این آشنای گرامی بیشتر فارسی حرف میزنید !

چند نکته بسیار مهم !!!!

 _ حواستون به شیادهای اونور باشه ... ممکنه بعضی از هموطنان و غیر هموطنان گرام بهتون نارو بزنند و چند روز اول با صرف وقت و احیانا پول اعتمادتون رو جلب کنند و بعد یه ضرر بسیار زیاد قالتون بگذاره !

_ اگر اونجا کسی رو آشنا دارید و مخصوصا اگر فامیل یا دوست صمیمی هست فقط چند روز اول اون هم اگر خیلی اصرار کردند برید خونشون و بعد از اون به یه مکان موقت نقل مکان کنید چون از قدیم گفتند ( دوری و دوستی ) ... پیشنهاد شخصی من اینه که اگر خواستید بیش از حد خونشون بمونید باهاشون خرج و هزینه اسکان رو حساب کنید ... البته چون آشنا هستند خیلی ارزون باهاتون حساب میکنند ولی این کار باعث میشه که اونها احساس نکنند شما سربار هستید !

حالا کلا چی شد که این مطلب رو نوشتم :

عمه خانم بنده که چندین سالیه آمریکا ساکنند امروز زنگ زدند گفتند من برای اومدن شما میام کانادا تا بتونم کمی کمکتون کنم !!!

ارادتمند

رامین

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:50 ب.ظ

سلام رامین جان در مورد قسمت ( الف ) بهتره که ادامش رو به وبلاگ کانادا جون قسمت راهنمای تازه مهاجران لینک بدی با تشکر : http://www.canadajoon.blogfa.com/post-8.aspx

سلام محسن جان
ممنون از راهنماییت ... تغییر رو اعمال کردم !
ارادتمند
رامین

مهاجر یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:14 ق.ظ

سلام دوست گرامی
مطالب وبلاگ شما علارغم جوان بودنتتان خیلی پربار و کمک حال است.
به نوشتن ادامه دهید، در ضمن آیا برای این پست و حالت الف مکانهای مناسبی را در ایالت کبک سراغ دارید؟ باعث مسرت است اگر بتولنید راهنمایی کنید.
سپاس
مهاجر

سلام مهاجر جان
مطالب ما که در مقابل لطف شما هیچه !
برای مورد الف هم چون ما از اینجا خانه گرفتیم و عمه خانمم هم میاد دنبالمون اونجا دنبال جایی نبودم ولی تا اونجایی که من میدونم میتونید برای این کار با آژانس های مهاجرت تماس بگیرید .
ارادتمند
رامین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد