خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

مدارس عمومی (دولتی) و خصوصی

سلام

به پیشنهاد یکی از دوستان شروع به نوشتن یک مطلب در مورد مدارس عمومی-دولتی (Public) و خصوصی (Private) کردم.

من از سال پیش که اومدم تابستون اول رو رفتم مدرسه تایستونی عمومی بعد هم که رفتم مدریه عمومی کل سال رو و تابستون دوم یک کلاس رفتم مدرسه کاتولیک و یک کلاس هم رفتم مدرسه خصوصی.

مدرسه عمومی بزرگتره و فرصت زندگی اجتماعی و تقویت انگلیسی توی اجتماع و دوست پیدا کردن بهتره فقط تنها مشکلی که داره توی مدرسه های عمومی درسها خیلی سر صبر و حوصله و در دوره های طولانی داده میشه.



در مدرسه عمومی در هر ترم فقط چهارتا درس داده میشه در صورتی که توی مدرسه های خصوصی بسته به تعداد دانش آموزهای توی کلاس و کشش کلاس توی یک ترم میشه تا هشت تا درس هم خواند و ساعتهای درسش هم کمتره. 

بعضی ها میان و برای تحصیل یک ترکیبی از این دو رو انتخاب میکنند و در مدرسه عمومی چهار تا درس میگیرند و همزمان در مدرسه خصوصی هم یکی دوتا درس میگیرند اینطوری پایان ترم به جای چهارتا پنج یا شش تا درس رو تموم میکنند.

بعضی هم که خیلی عجله دارند میان و همه درسهاشون رو توی مدرسه خصوصی میگیرند که اینطوری یلی سریع بالا میرند ولی معمولا اینها افرادی هستند که درسهاشون رو توی ایران خوندند و فقط میخوان اینجا دیپلم کانادایی بگیرند و وارد دانشگاه بشند.



در ضمن اینکه اینجا متاسفانه مدرسه های ایرانی فارسی زبان بصورتی سعی در گول زدن افراد دارند و به قولی اگر شما پوا رو به اونها بدید اونها شما رو یک ساله بزور میفرستند دانشگاه و اولا یه 10000 دلار یا حتی 15000 دلاری از شما پوا میگیرند و در ضمن اینکه شما توی دانشگاه پدرتون در میاد و با زبان نصفه و درسهایی که الکی الکی توی مدرسه خصوصی بهون دادند نمیتونید درسها رو پاس کنید و ترم دوم از دانشگاه با اردنگی میندازنتون بیرون زیاد براشون مهم نیست.

البه مدارس خصوصی خوب هم هستند که خوب به شما درس میدند و خوب باهاتون کار میکنند و واقعا برای دانشگاه آمادتون میکنند که مدرسه ای که من تابستون رفتم واقعا یک مثال خوب از اونهاست. مدرسه ما واقعا با مدیریت مناسب و معلم زیان خوبی که داش واقعا باعث شد که من کلی زبانم بهتر بشه و حتی میتونم بگم اون کلاس زبان از کلاسهایی که من مدرسه عمومی رفتم هم بهتر بود.

در اینجا دیگه مطلب این دفعه هم تموم میشه

منتظر نظراتتون هستم

ارادتمند

رامین

جواب کامنت ها

سلام

اول جواب نامه ای که داده بودید :

وینیپگ یکی از ایالتهای شمالی کاناداست که خیلی سرده. کسی که از طریق ویزای دانشجویی میاد تا اونجایی که من میدونم مجاز به تحصیل در دانشگاهی هستش که از طریقش پذیرش میگیره و نمیتونه الکی دانشگاه رو ول کنه و توی کانادا جا به جا بشه. کسانی که از طریق دانشجویی میان میتونند امید داشته باشند که کارهای دانشگاهی هم بگیرند در ضمن اینکه تا قبل از اون هم میتونند کارهای ساده انجام بدهند و تا اونجایی که من میدونم در ایالهای شمالی بخاطر یردی هوا جوعیت کمه و مهاجرین میتونند راحت تر کار پیدا کنند.

حالا نوبت کامنتهاست:

در کانادا داشتن حجاب یک امر کاملا شخصیه و به خصوص در مورد حجاب کاملی که صورت هم درش معلوم باشه هیچ مشکلی نیست و اجازه تحصیل و تردد و ... با حجاب هم کاملا جزو حقوق مسلم شماست. فقط در مورد برقه و روبنده یکمی حساسیت وجود داره که اونم ممنوعیتی نداره.

متاسفانه در مورد مطالعات اسلامی در کانادا خبری ندارم فقط میدونم برای گرفتن بورسیه اونم از خارج از کانادا باید بسیار در رتبه بالایی باشید.

این موضوع رو برای چندمین بار تکرار میکنم و البته ارزش تکرار رو هم داره : اینجا در سراسر کانادا با مهاجرین بسیار خوب رفتار میشه و رفتار خوب با مهاجرین جزو حقوق شماست و بهترین امکانات برای خدمات رسانی به مهاجرین در سراسر کانادا مهیاست. شما در هر نقطه ای باشید میتونید علیه فرد یا شرکتی بخاطر سوء رفتاری که احساس کردید بخاطر مهاجر بودن یا رنگ و لهجه و هر چیز دیگری نسبت به شما اعمال شده اعلام شکایت کنید. در ضمن در کل کانادا برای اسکان و جاگیر شدن مهاجرین بهترین امکانات فراهمه. البته بیشتر ایرانی ها اول توی تورنتو و بعد توی ونکور هستند.

دوستان عزیز اینجا مدارک دانشگاه آزاد زیاد مورد توجه دانشگاه ها نیست. 

دوستان من هم در مونترال و هم در تورنتو زندگی کردم و اولا باید بگم هر دو از نظر اسانداردهای زندگی در یک سطح هستند ولی تورنتو شلوغ تر و بزرگتره و زبانش هم بین المللی هستش. در ضمن اینجا جامعه ایرانی ها گسترده تره. 

دوستان اینجا هیچ تضمینی برای زندگی شما نیست و کل زندگیتون به خودتون بستگی داره پس نمیشه گفت شما به صرف داشتن یک سری مشخصات حتما اینجا موفق و راحت خواهید بود. در ضمن برای پیدا کردن کار اینجا انجمنهای ایرانی هست که با داشتن نامهای عریض و طویل و دم و دستگاه چنین و چنان یک پولی رو از شما به عنوان حق عضویت میگیرند و بعد هم هیچ دردی از شما دوا نمیکنند ولی سازمانهای مهاجرتی هستند که زیر نظر دولت کار میکنند و خدمات مهاجرتی رایگانی برای شما فراهم میکنند و هیچ هزینه ای از شما برای این خدمات مطالبه نمیکنند.

دوستانی که از طریق ویزای تحصیلی میان بعد از اتمام دوران تحصیل و انقضای ویزاشون باید از کانادا خارج بشند. مساله اونجاست که وقتی شما بیای اینجا و سه چهار سال که اینجا زندگی کردید و تحصیل کرده اینجا هم هستید وقتی درخوایست اقامت بدید بهتون راحت تر اقامت میدند.

یکی از دوستان خواسته که درآمد خانواده های ایرانی و کانادایی رو مقایسه کنم. طبق مثالی که ایشون زدند باید بگم درآمد 5000 دلار برای یک خانواده کانادایی مثل درآمد 2000000 تومانی برای یک خانواده ایرانی هستش یعنی میتونند راحت زندگی کنند و به مراتب تفریح و و گردششون هم سر جاش باشه. البته باید بگم که این حرفهای من نسبت به وضع دو سال پیشه و الان ممکنه درست نباشه.

در مورد مدارس عمومی (دولتی) و خصوصی هم یک پست مینویسم.

دوستان بنده برای کسایی که فقط میخوان بیان اینجا و برند دانشگاه و ساپورت مالیشون از یاران هم قوی هستش بین تورنتو و مونترال مونترال رو پیشنهاد میکنم چون اونجا دانشگاه انگلیسی در سطح عالی داره و فقط یکم مشکل کار و زبان هست که چون شما میخواید فقط درس بخونید و احتیاج به پول ندارید و در ضمن اینکه بیشتر وقتتون توی دانشگاه انگلیسی زبان میگذره مشکل زبان هم نخواهید داشت.