سلام
میدونم خیلی بیشترازاونی که فکرشومیکنم ازم دلگیری ولی همیشه همه چیز همونطورکه میخوایم پیش نمیره ...
راست میگی منم دوست دارم ولی علاقه کافی نیست
من ازاول بهت علاقه نداشتم ولی وقتی ف ردت کردباعث شدبیام سمتت چون میدونستم درک میکنی احساسموولی کم کم انقدخوب بودی که بهت علاقه پیداکردم ...
توهمیشه باهام صادق بودی بجزمخفی کردن علاقت به ز همیشه راستشوگفتی .
اماحامدبعضی حرفایی که میدونستی بنفعت نیست وازم مخفی کردی چون میدونستی روچه چیزایی حساسم من خیلی زودسفره دلموبرات بازکردم .خیلی زودبهت وابسته شدم وگذاشتم بهم نزدیک بشی خیلی برای جداییمون دلیل دارم ولی نمیتونم بهت بگم .
فقط حامدبدون اگه یه چیزایی روازم مخفی نمیکردی الان خودم بهت پیام میدادم نه بخوام تووبلاگ اونم اینحرفارواینطوری بهت بزنم ..
فقط بدون دلم گرفته ...
من همیشه تواین وبلاگم ازاین به بعدمطلب میذارم وحامداگه دیدی یه روزخدافظی کردم ازاین وب بدون فراموشت کردم .
خیلی سخته برام ولی خب شایدهرکسی نتونه جای کس دیگه ای روبگیره ولی بالاخره مرهم میذاره رودردت .دعاکن برام تابرام راحت ترباشه ...فقط بدون عشق باعلاقه ی من به توفرق داره .گریه هامونادیده بگیر .فک کن باخنده تمام شد .اگه یه روزی ازدواج کردی زنتوخیلی دوست داشته باش بذاردوباره عاشق بشی بعدازدواج کن چون برات بهتریناروآرزودارم .اون دوست داره برگردپیشش .
راستی این حرفاموباکلی فکرکردن زدم
خدافظ حامد