خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

مهمانسرای ارکید

 سلام 

میدونید و میدونم که تبلیغات چی نیستم 

این رو یکی از خواننده ها برام فرستاده گفتم منتشر کنم برای استفاده عمومی 

هیچگونه مسئولیتی هم قبول نمیکنم 

 

سلام باتشکر از سایت زیبا و مفیدتان
من از چند ماه پیش از وارد شدن به تورنتو دنبال جایی برای اسکان موقت در تورنتو می گشتم از طریق یکی از دوستانم در تورنتو با مهمانسرای ارکید آشنا شدم. کارمندان و مدیران مهمانسرا خیلی خوش برخورد و مهربان بودند یعنی دقیقاً آن چیزی که یک تازه وارد به تورنتو به آن نیاز دارد. منم خواستم از این طریق کمکی به کسانی که شرایط من را دارند کرده باشم. راستی می تونین از تهران مستقیم و مجانی باهاشون تماس داشته باشین. 23981564 بازم ممنونم.

تولدم مبارک

 تولدم مبارک  

آخر ترم

سلام 

بعد از کریسمس دیگه یواش یواش مدرسه ها تق و لق میشه 

آخر ترمه و بیشتر معلم ها اول سعی میکنند دانش آموزها رو برای امتحانای آخر ترم آماده کنند و پروژه های آخر ترم رو تموم کنند و تحویل بگیرند و پرزنتیشن ها انجام بشه و بقیشم که وقت تلف کنند. 

البته اینجا برای من و همه مهاجرای دیگه و بخصوص ماهایی که درسها رو هم بلدیم بهتره همیشه کتابهای انگلیسی چه داستانی و عمومی و چه تخصصی همراهمون باشه و سعی در تمرین بیشتر برای بهتر کردن زبانمون کنیم. 

امروزه روز تقریبا زبانم داره راه میوفته . بدرین شرایط برای یک زبان آموز اینه که خجالت بکشه برای حرف زدن. البته خدا رو صرهزار مرتبه شکر بچه ها و دوستان کمتر من رو مسخره میکنند ولی خوب تقریبا فضا برای صحبت کردن انگلیسی برای من کمه. 

جدیدا تصمیم گرفتم برم برای کار داوطلبانه توی بیمارستان بزرگ نورت یورک ثبت نام کنم. 

هم باعث میشه رزومم بهتر بشه و هم زمینه برای تمرین و استفاده از ازبان انگایسی برام بیشتر میشه ! 

باز هم مینویسم 

ممنون از نظرات گرمتون 

ارادتمند 

رامین 

بعد از کریسمس

سلام دوستان عزیزم

میدونم خیلی‌ وقت ننوشتم ولی‌ واقعاً دل و دماغ نوشتن نداشتم.

فردا دوباره بعد از تعطیلات دو هفته‌ای مدرسه‌ها  شروع می‌شه و من هم غمگینم و هم خوشحال.

خدا رو شکر مدرسه اینجا واقعاً نسبت به ایران آسونه و فشار‌هایی‌ که ایران به دانش آموز‌ها میاد اصلا اینجا نیست ولی‌ بازم تا دنیا دنیاست و دانش آموز و مدرسه هست ، دانشاموز از مدرسه فراریه.

امسال خیلی‌ سرما و بارون و برف دیر شروع شد به طوری که در نوامبر اصلا برف نیومد و در دسامبر فقط یکبار برف اومد و حالا در ژانویه دیشب برف اومد و فکر کنم سرمای جدی شروع شد.

همه اهل منزل سرما خردیم ولی‌ فکر کنم این یه جز جدا نشدنی‌ از کانادا باشه.

الان دمای هوا حدود ۱۰ درجه زیر صفره و باد هم سردترش می‌کنه.

در ضمن اینکه الانم من تنهام و حسابی‌ دلم گرفته و گفتم از فرصت استفاده کنم و یه چیزی تو این وبلاگ بنویسم.

کریسمس با تمومه زیباییها و شادیش اومد و رفت و دوباره وقت کار شده.

کلی‌ به دلموم صابون زدیم که تابستون رو بیایم ایران ولی‌ هنوز هم مطمئناً نمیایم ولی‌ احتمالش زیاده.

زبان هم که در پیش میره. یواش یواش دیگه از پسه کارمون بر میاییم و فقط موند تا زبان آکادمیک رو یاد بگیریم که یکم وقت میبره.

از یه طرف هم ذوق دیدن دوستم رو توی مدرسه دارم.

فعلا برم که به کارم برسم.

در اولین فرصت دوباره مینویسم.

فعلا خدا نگهدار