خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

جواب کامنتها

سلام

هزینه زندگی در کانادا کاملا متفاوته و بستگی به نوع زندگیتون داره ... یک فرد مجرد میتونه با ماهی حدود 1500 دلار زندگی خوب و در سطح قابل قبولی داشته باشه ولی هر چقدر بخواید آسایش بیشتری داشته باشید و بیشتر راحت زندگی کنید باید هزینه بیشتری بکنید. برای خانواده ها من میگم با ماهی 1000 دلار برای هر نقر میشه زندگی مناسبی داشت.

این برای صدمین باریه که قصه مهاجرتمون رو میگم :

ما از حدود 10-12 سال پیش به صرافت مهاجرت افادیم و با خانواده دیگه که دوستمون بودند برای مهاجرت اقدام کردیم. اون زمان مهاجرت به کانادا اصلا مثل الان مد و مرسوم نبود و زیاد امکانات برای مهاجرت مثل الان نبود که سر هر چهارراه یه وکیل برای مهاجرت باشه و صدتا منبع روی اینترنت و کتاب و غیره. ما دفعه اول سایت www.cic.gc.ca رو خوندیم و مدارکمون رو هم خودمون فرستادیم.

بعد از چند سال که نوبتمون شد و رفتیم مصاحبه دوستامون قبول شدند و ولی ما رد شدیم. پدرم از همون دمشق برای کبک اقدام کرد و بعدم که اومد ایران پرونده رو داد دست یک وکیل تا پیگیری کنه ولی خودش هم به صورت خیلی جدی نظار بر روند پرونده داشت. از شانس ما وسط جریانات ما رواسط ایران و دنیای غرب تیره و تار شد و یکم روند پرونده کند شد تا نهایتا کاملا متوقف شد ولی بعد از یک مدتی دوباره راه افتاد. آخرشم بعد از حدود چهار پنج سال مصاحبه رفتیم و قبول شدیم و به صورت Skilled Worker از طریق کبک اومدیم کانادا و بعد از یک ماه هم چون وضعیت کبک رو دیدیدم و تمایلمون (به خصوص من و برادرم) به زبان انگلیسی بیشتر بود به تورنتو نقل مکان کردیم.


اینم از کامنتهای این دفعه

ارادتمند

رامین

نظرات 14 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ

سلام رامین خان احوالات چطوره؟ مدت زیادیه که من وبلاگت رو میخونم وبی تعارف از مطالبت استفاده زیادی کردم
اما تا حالا واست کامنت نزانشتم
من مدتها قبل دوس داشتم واسه اسکیل وورکر اقدام کنم وبخاطر همین فرانسه رم چن ترمی خوندم ولی بعد خورد بازدواجم وشکل گیری زندگیم وکلا منصرف شدم
والانم از زندگی توی ایران راضیم فقط چیزی که باقیمونده اینه که دوست دارم واسه ادامه تحصیل در رشته اسلامیک استادیز بیام کانادا البته در مقطع دکترا حالا چن تا سوال دارم که نمیدونم اطلاعاتی داری در موردش یانه؟
یکی اینکه آیا برای تحصیل فقط میشه براحتی اومد اونجا یانه؟
باتوجه به اینکه هزینه زندگی در اونجا بالاس اوضاع بورسیه در رشته مزبور چطوره؟
ومن ی سرچ مختصر کردم دیدم مک گیل این رشته رو داره ازدوستان یا آشنایان کسی هست کهدر مک گیل در این رشته یارشته های مشابه مشغول بتحصیل باشه که بشه جزئیات بیشتری رو ازش جویا شد؟
بسیار بسیار سباسگزارم

متاسفانه در مورد مطالعات اسلامی در کانادا خبری ندارم فقط میدونم برای گرفتن بورسیه اونم از خارج از کانادا باید بسیار در رتبه بالایی باشید.

داود یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ

سلام رامین عزیز.
می خواستم ببینم من با داشتن مدرکphD. دانشگاه آزاد و سرمایه ۲۰ میلیون تومنی چطوری راحت تر و به صرفه تر می تونم بیام کانادا؟ ضمنا مجردم و ۳۲ سالمه ممنون از راهنمایی شما.

سلام
ممنونم از تماست
مدارک دانشگاه آزاد که اینجا زیاد معتبر نیست و خیلی موردی باهاش برخورد میشه
در ضمن این رقمی که گفتید فقط هزینه سفر و چند ماه اول مهاجرت شماست. شما برای مهاجرت احتباج به پول خیلی بیشتری دارید.

مجید یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام دوست گرامی
خسته نباشید.من بعد از مدتی دوری باز اومدم مزاحم بشم. خیلی عالیه که همچنان می نویسید. در مورد هزینه ها بزودی اینجا از اونجا بهتر میشه. چون احمدی نژزاد ماهی ۴۰۵۰۰ تومن میده بهمون قرار شده پرده و اینها نخریم پس انداز بشه. خوشمونه خلاصه

کیت سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ق.ظ http://kate2011.blogfa.com

سلام
ممکنه شمل که هردو جا یعنی کبک و تورنتو رو تجربه کردید یه مقایسه ای داشته باشدد
اخه من بین این دوتا مرددم!!؟؟
ازطرفی از مونترال هم خیلی تعریف شنیدم.
اگه بمن میل بزنید که خیلی هم ممنون میشو.
موفق باشید
کیت

دوستان من هم در مونترال و هم در تورنتو زندگی کردم و اولا باید بگم هر دو از نظر اسانداردهای زندگی در یک سطح هستند ولی تورنتو شلوغ تر و بزرگتره و زبانش هم بین المللی هستش. در ضمن اینجا جامعه ایرانی ها گسترده تره.

لیلی چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ق.ظ

سلام پستهایی که میگذارید خیلی قشنگه خسته نباشید میگم ممنون اگه میشه برامون بگید اگه یه دختر بخواد تو کانادا زندگی کنه میتونه راحت زندگی کنه یا براش مشکلات زیادی پیش میاد؟

سلام
اینجا کاناداست دختر و پسر هم نداره
همه یکسان و همه برابر فقط شما باید ببینید میتونید با مشکلات مهاجرت مثل بیکاری و تنهایی یا مشکل در زبان به تنهایی دست و پنجه نرم کنید با نه.
ارادتمند
رامین

حسام چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:57 ب.ظ

حالا رفتی کانادا که رفتی فکر کردی کجا رو گرفتی که به بقیه فخر میفروشی

اونایی میرن کانادا که اینجا بی عرضه هستند و کاری از دستشون نمیاد و میرن اونجا کارگری

سلام دوست عزیز
بنده اگر فخری به سرکار عالی فروختم خیلی ازتون عذر میخوام چون اصلا چنین قصدی نداشتم.
در ضمن اینجا وبلاگ شخصی بندست و موضوع اصلی و عنوانش در ورد کاناداست و مهاجرت به کانادا. در ضمن اینکه نویسندش هم یک آدم بی عرضه مقیم کاناداست که اومده اینجا کارگری. اگر مشکلی با این مسئله دارید خواهشا دیگه نیاید اینجا.
ارادتمند سرکار
رامین

مونا شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام
یه زمانی وقتی من اومدم مالزی برای تحصیل همه میومدن وبلاگم و هی سوال می کردن از هزینه ها و دانشگاه ها و .......
میشه گفت اکثرا سوال های تکراری که 10 بار قبلش جواب داده بودم

خوب هزینه ها که گفتنش خیلی سخت بود چون کاملا به منطقه ای که آدم زندگی می کنه و نوع زندگی و بریز و بپاش و تفریحات و غیره بستگی داره !

نمی دونم چی شد اینا رو گفتم.
من لیسانسم رو مالزی گرفتم و برای فوق می خوام برم جای دیگه ای...
نمی دونم کجا برم !
هزینه واسم خیلی مهمه !
امکان این رو دارم که برم هلند ، اما دلم می خواد در رابطه با آمریکا و کانادا هم تحقیق کنم.

ازین که کانادا هستی راضی هستی؟
وضعیت درس و زندگیت چجوریه؟

سلام
از کانادا راضیم و وضعیت کار و درسم هم راضی کنندس
ارادتمند
رامین

مونا شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ

راستی یه سوال داشتم
کسی اگر بیاد کانادا درس بخونه می تونه اقامت کانادا رو بگیره؟
من چیزی شنیدم که مطمئن نیستم... کسی به من گفت که حدود 2 سال (کمی بالا و پایین) اگر اونجا بمونیم به ما اقامت میدن

دوستانی که از طریق ویزای تحصیلی میان بعد از اتمام دوران تحصیل و انقضای ویزاشون باید از کانادا خارج بشند. مساله اونجاست که وقتی شما بیای اینجا و سه چهار سال که اینجا زندگی کردید و تحصیل کرده اینجا هم هستید وقتی درخوایست اقامت بدید بهتون راحت تر اقامت میدند.

رضا شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:17 ب.ظ

رامین جان
تو اولین وبلاگ مهاجرتی بودی که من خوندم و از طریق تو با بقیه آشنا شدم . ما برنامه مهاجرت به کانادا داریم و منتظر مدیکالیم . امیدوارم همیشه موفق باشی.

محمود شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:43 ب.ظ http://gholoomi.blogfa.com

سلام عزیز خیلی وقته دارم شما رو رصد میکنم ومطلبت رو میخونم خیلی بدرد بخوره ممنونم خیلی وقته که لینکت کردم ولی ظاهرا شما تمایلی به لینک من ندارن .ممنون از مطالبت . موفق باشید

عارف شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

سلام رامین عزیز
اول تشکر فراوان از زحمتی که می کشی و وقتی که برای ما علاقمندان و مشتاقان صرف می کنی. از نظر من اطلاعاتی که نوشتی هم خیلی مفید است و هم خوب طبقه بندی شده. همانطور که در چت قرار شد، سعی می کنم سوالات خودم را در وبلاگ مطرح کنم شاید برای دیگران هم مفید باشد. فعلا 2 سوال:
1- آیا ممکن است معادل در آمد (5000 دلار کانادا) یک خانواده 4 نفره با احتساب اجاره یا قسط خانه را با درآمد یک خانواده ایرانی مثال بزنی؟ منظورم این است که رفاه نسبی یک خانواده با در آمد 5000 دلار با رفاه خانواده 4 نفره با چه درآمدی در ایران قابل مقایسه است؟
2- خواهش می کنم در صورت امکان مقایسه ای مفصل بین مزایا و محدودیت های مدارس Private و Public از همه جوانبی که به ذهنت می رسد انجام دهی. دیدگاه و تجربه شما به عنوان یک جوان در همین سن و سال خیلی با ارزش است.
باز هم سوال هست که روزهای بعد مطرح می کنم. برایت آرزوی موفثیت نه تنها در امتحانات بلکه در تمام مراحل زندگی دارم.
با تشکر عارف

یکی از دوستان خواسته که درآمد خانواده های ایرانی و کانادایی رو مقایسه کنم. طبق مثالی که ایشون زدند باید بگم درآمد 5000 دلار برای یک خانواده کانادایی مثل درآمد 2000000 تومانی برای یک خانواده ایرانی هستش یعنی میتونند راحت زندگی کنند و به مراتب تفریح و و گردششون هم سر جاش باشه. البته باید بگم که این حرفهای من نسبت به وضع دو سال پیشه و الان ممکنه درست نباشه.
در مورد مدارس عمومی (دولتی) و خصوصی هم یک پست مینویسم.

siavash یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ب.ظ

سلام رامین جان
این اولین متنی هست که من برای تو میفرستم
فقط میخواستم ازت تشکر کنم بابت این مطالبی که بدون هیچ چشمداشتی مینویسی.واقعا که نوشته های بدردبخوری هستند برای ما که در ایران هستیم و از اونجا هیچ خبری نداریم.
فقط لطفا دیگر بین نوشتن مطالبت وقفه نینداز.
اگر این نوشته را خواندی لطفا یک email برای من بفرست.با تشکر فراوان.

سلام
سعیم رو میکنم که که کمتر وقفه بیفته
در مورد ایمیل هم بنده بسیار شرمنده ام
ارادتمند
رامین

سیب خاطرات جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.choulab.persianblog.ir

سلام

خیلی خوب می نویسید

با تشکر

سروش دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 03:41 ق.ظ

شما در پستاتون فرمودید که نمیتونید با همه دوست بشید اما خب با یه نفر که میتونید دوست بشید!
هر کاری برای دوستی با شما میکنم!
حتی دوست دارم وقتی اومدم کانادا شمارو ملاقات هم کنم
البته شاید ده سال طول بکشه!
کی زندس و کی مرده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد