خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

شروع دوباره

سلام

من از همه دوستانی که هنوز هم خواننده این وبلاگ هستند نهایت تشکر رو دارم

حالا که دارم به مرز دو سال در کانادا میرسم از همه دوستانی که در این مدت با نظرات قشنگشون بنده رو همراهی کردند بسیار سپاسگزارم

من می‌خوام دوباره شروع کنم به نوشتن

فقط احتیاج به یکمی وقت و حوصله دارم

یه طرح جدیدی که به ذهنم رسیده ضبط کردن فایلهای صوتی و گذاشتنش رو وبلاگ ... حالا از دوستان می‌خوام در ۴۸ ساعت آینده نظراتشون رو در مورد این بگن و بگن به نظرشون کار لوسیه یا میتونه کار جالبی‌ باشه ؟!

منتظر نظراتتون هستم

ارادتمند

رامین

مدارس عمومی (دولتی) و خصوصی

سلام

به پیشنهاد یکی از دوستان شروع به نوشتن یک مطلب در مورد مدارس عمومی-دولتی (Public) و خصوصی (Private) کردم.

من از سال پیش که اومدم تابستون اول رو رفتم مدرسه تایستونی عمومی بعد هم که رفتم مدریه عمومی کل سال رو و تابستون دوم یک کلاس رفتم مدرسه کاتولیک و یک کلاس هم رفتم مدرسه خصوصی.

مدرسه عمومی بزرگتره و فرصت زندگی اجتماعی و تقویت انگلیسی توی اجتماع و دوست پیدا کردن بهتره فقط تنها مشکلی که داره توی مدرسه های عمومی درسها خیلی سر صبر و حوصله و در دوره های طولانی داده میشه.



در مدرسه عمومی در هر ترم فقط چهارتا درس داده میشه در صورتی که توی مدرسه های خصوصی بسته به تعداد دانش آموزهای توی کلاس و کشش کلاس توی یک ترم میشه تا هشت تا درس هم خواند و ساعتهای درسش هم کمتره. 

بعضی ها میان و برای تحصیل یک ترکیبی از این دو رو انتخاب میکنند و در مدرسه عمومی چهار تا درس میگیرند و همزمان در مدرسه خصوصی هم یکی دوتا درس میگیرند اینطوری پایان ترم به جای چهارتا پنج یا شش تا درس رو تموم میکنند.

بعضی هم که خیلی عجله دارند میان و همه درسهاشون رو توی مدرسه خصوصی میگیرند که اینطوری یلی سریع بالا میرند ولی معمولا اینها افرادی هستند که درسهاشون رو توی ایران خوندند و فقط میخوان اینجا دیپلم کانادایی بگیرند و وارد دانشگاه بشند.



در ضمن اینکه اینجا متاسفانه مدرسه های ایرانی فارسی زبان بصورتی سعی در گول زدن افراد دارند و به قولی اگر شما پوا رو به اونها بدید اونها شما رو یک ساله بزور میفرستند دانشگاه و اولا یه 10000 دلار یا حتی 15000 دلاری از شما پوا میگیرند و در ضمن اینکه شما توی دانشگاه پدرتون در میاد و با زبان نصفه و درسهایی که الکی الکی توی مدرسه خصوصی بهون دادند نمیتونید درسها رو پاس کنید و ترم دوم از دانشگاه با اردنگی میندازنتون بیرون زیاد براشون مهم نیست.

البه مدارس خصوصی خوب هم هستند که خوب به شما درس میدند و خوب باهاتون کار میکنند و واقعا برای دانشگاه آمادتون میکنند که مدرسه ای که من تابستون رفتم واقعا یک مثال خوب از اونهاست. مدرسه ما واقعا با مدیریت مناسب و معلم زیان خوبی که داش واقعا باعث شد که من کلی زبانم بهتر بشه و حتی میتونم بگم اون کلاس زبان از کلاسهایی که من مدرسه عمومی رفتم هم بهتر بود.

در اینجا دیگه مطلب این دفعه هم تموم میشه

منتظر نظراتتون هستم

ارادتمند

رامین

جواب کامنت ها

سلام

اول جواب نامه ای که داده بودید :

وینیپگ یکی از ایالتهای شمالی کاناداست که خیلی سرده. کسی که از طریق ویزای دانشجویی میاد تا اونجایی که من میدونم مجاز به تحصیل در دانشگاهی هستش که از طریقش پذیرش میگیره و نمیتونه الکی دانشگاه رو ول کنه و توی کانادا جا به جا بشه. کسانی که از طریق دانشجویی میان میتونند امید داشته باشند که کارهای دانشگاهی هم بگیرند در ضمن اینکه تا قبل از اون هم میتونند کارهای ساده انجام بدهند و تا اونجایی که من میدونم در ایالهای شمالی بخاطر یردی هوا جوعیت کمه و مهاجرین میتونند راحت تر کار پیدا کنند.

حالا نوبت کامنتهاست:

در کانادا داشتن حجاب یک امر کاملا شخصیه و به خصوص در مورد حجاب کاملی که صورت هم درش معلوم باشه هیچ مشکلی نیست و اجازه تحصیل و تردد و ... با حجاب هم کاملا جزو حقوق مسلم شماست. فقط در مورد برقه و روبنده یکمی حساسیت وجود داره که اونم ممنوعیتی نداره.

متاسفانه در مورد مطالعات اسلامی در کانادا خبری ندارم فقط میدونم برای گرفتن بورسیه اونم از خارج از کانادا باید بسیار در رتبه بالایی باشید.

این موضوع رو برای چندمین بار تکرار میکنم و البته ارزش تکرار رو هم داره : اینجا در سراسر کانادا با مهاجرین بسیار خوب رفتار میشه و رفتار خوب با مهاجرین جزو حقوق شماست و بهترین امکانات برای خدمات رسانی به مهاجرین در سراسر کانادا مهیاست. شما در هر نقطه ای باشید میتونید علیه فرد یا شرکتی بخاطر سوء رفتاری که احساس کردید بخاطر مهاجر بودن یا رنگ و لهجه و هر چیز دیگری نسبت به شما اعمال شده اعلام شکایت کنید. در ضمن در کل کانادا برای اسکان و جاگیر شدن مهاجرین بهترین امکانات فراهمه. البته بیشتر ایرانی ها اول توی تورنتو و بعد توی ونکور هستند.

دوستان عزیز اینجا مدارک دانشگاه آزاد زیاد مورد توجه دانشگاه ها نیست. 

دوستان من هم در مونترال و هم در تورنتو زندگی کردم و اولا باید بگم هر دو از نظر اسانداردهای زندگی در یک سطح هستند ولی تورنتو شلوغ تر و بزرگتره و زبانش هم بین المللی هستش. در ضمن اینجا جامعه ایرانی ها گسترده تره. 

دوستان اینجا هیچ تضمینی برای زندگی شما نیست و کل زندگیتون به خودتون بستگی داره پس نمیشه گفت شما به صرف داشتن یک سری مشخصات حتما اینجا موفق و راحت خواهید بود. در ضمن برای پیدا کردن کار اینجا انجمنهای ایرانی هست که با داشتن نامهای عریض و طویل و دم و دستگاه چنین و چنان یک پولی رو از شما به عنوان حق عضویت میگیرند و بعد هم هیچ دردی از شما دوا نمیکنند ولی سازمانهای مهاجرتی هستند که زیر نظر دولت کار میکنند و خدمات مهاجرتی رایگانی برای شما فراهم میکنند و هیچ هزینه ای از شما برای این خدمات مطالبه نمیکنند.

دوستانی که از طریق ویزای تحصیلی میان بعد از اتمام دوران تحصیل و انقضای ویزاشون باید از کانادا خارج بشند. مساله اونجاست که وقتی شما بیای اینجا و سه چهار سال که اینجا زندگی کردید و تحصیل کرده اینجا هم هستید وقتی درخوایست اقامت بدید بهتون راحت تر اقامت میدند.

یکی از دوستان خواسته که درآمد خانواده های ایرانی و کانادایی رو مقایسه کنم. طبق مثالی که ایشون زدند باید بگم درآمد 5000 دلار برای یک خانواده کانادایی مثل درآمد 2000000 تومانی برای یک خانواده ایرانی هستش یعنی میتونند راحت زندگی کنند و به مراتب تفریح و و گردششون هم سر جاش باشه. البته باید بگم که این حرفهای من نسبت به وضع دو سال پیشه و الان ممکنه درست نباشه.

در مورد مدارس عمومی (دولتی) و خصوصی هم یک پست مینویسم.

دوستان بنده برای کسایی که فقط میخوان بیان اینجا و برند دانشگاه و ساپورت مالیشون از یاران هم قوی هستش بین تورنتو و مونترال مونترال رو پیشنهاد میکنم چون اونجا دانشگاه انگلیسی در سطح عالی داره و فقط یکم مشکل کار و زبان هست که چون شما میخواید فقط درس بخونید و احتیاج به پول ندارید و در ضمن اینکه بیشتر وقتتون توی دانشگاه انگلیسی زبان میگذره مشکل زبان هم نخواهید داشت.

جواب کامنتها

سلام

هزینه زندگی در کانادا کاملا متفاوته و بستگی به نوع زندگیتون داره ... یک فرد مجرد میتونه با ماهی حدود 1500 دلار زندگی خوب و در سطح قابل قبولی داشته باشه ولی هر چقدر بخواید آسایش بیشتری داشته باشید و بیشتر راحت زندگی کنید باید هزینه بیشتری بکنید. برای خانواده ها من میگم با ماهی 1000 دلار برای هر نقر میشه زندگی مناسبی داشت.

این برای صدمین باریه که قصه مهاجرتمون رو میگم :

ما از حدود 10-12 سال پیش به صرافت مهاجرت افادیم و با خانواده دیگه که دوستمون بودند برای مهاجرت اقدام کردیم. اون زمان مهاجرت به کانادا اصلا مثل الان مد و مرسوم نبود و زیاد امکانات برای مهاجرت مثل الان نبود که سر هر چهارراه یه وکیل برای مهاجرت باشه و صدتا منبع روی اینترنت و کتاب و غیره. ما دفعه اول سایت www.cic.gc.ca رو خوندیم و مدارکمون رو هم خودمون فرستادیم.

بعد از چند سال که نوبتمون شد و رفتیم مصاحبه دوستامون قبول شدند و ولی ما رد شدیم. پدرم از همون دمشق برای کبک اقدام کرد و بعدم که اومد ایران پرونده رو داد دست یک وکیل تا پیگیری کنه ولی خودش هم به صورت خیلی جدی نظار بر روند پرونده داشت. از شانس ما وسط جریانات ما رواسط ایران و دنیای غرب تیره و تار شد و یکم روند پرونده کند شد تا نهایتا کاملا متوقف شد ولی بعد از یک مدتی دوباره راه افتاد. آخرشم بعد از حدود چهار پنج سال مصاحبه رفتیم و قبول شدیم و به صورت Skilled Worker از طریق کبک اومدیم کانادا و بعد از یک ماه هم چون وضعیت کبک رو دیدیدم و تمایلمون (به خصوص من و برادرم) به زبان انگلیسی بیشتر بود به تورنتو نقل مکان کردیم.


اینم از کامنتهای این دفعه

ارادتمند

رامین

تفریحات جوانان مهاجر در کانادا

سلام

اول از همه پیک اول (از عرق بیدمشک) رو بزن به سلامتی اونایی که زحمات این بنده حقیر رو بی منت نمیکنند و با کامنتهای پر لطفشون نشون میدند که اکثریت با ادامه کار این وبلاگ موافقند.

در ضمن در این پست میخوام در مورد تفریحات جوانان مهاجران در کانادا صحبت کنم.

اول از همه لازم میدونم دوتا نکته رو شفاف سازی کنم:

1- اینجا افراد تا یک سال مهاجر و تازه وارد و ... هستند و بعد از اون میشند کانادایی چون این کانادا فقط یک سری افراد بومی (که ما به عنوان سرخ پوستها و اسکیموها میشناسیمشون) داره و بقیه همه مهاجرند که فقط مدت اقامتشون در اینجا فرق داره. اینجا اگر من از دستم در میره و میگم کانادایی ها منظورم آنگلوساکسونهایی هستش که از انگلستان و فرانسه اینجا مهاجرت کردند و بیش از یک نسل در کانادا اقامت دائمی داشتند وگرنه همه ما به جز افراد بومی کانادا مهاجران کانادایی هستیم.

2- در اینجا تفریح افرادی که مثل ما نسل اولی نیستند که در کانادا زندگی میکنند وعمولا تفریحات افراطی و ناسالم هستش. این افراد چون اکثرا تربیت مناسبی ندارند (به خاطر مشکلات حاصل از پیشرفت) زیاد بصورت ملاک و اکثریت در جامعه نیستند و معمولا با مهاجران تازه وارد تر از نظر هدف و شکل زندگی بسیار بدر و پایینتر هستند البته اکثرا و معمولا !!!


حالا بریم سر اصل مطلب

اینجا آزادی تا حدی که به حقوق و آزادیهای مسلم دیگران ضرر نزنید و براتون وجود داره و برای مثال روایط دو جنس و به خصوص دختران و پسران جوان بصورت کامل باز و راحت و حتی در اکثر مواد سالم هستش. اینجا شما میتونید با هر کس که میخواید رفت و آمد کنید و برای توجه والدین باید بگم که اینجا نمیشه نوجوانان رو به زور محدود کرد (که در صورت فشار زیاد حتی میتونه عواقب قانونی داشته باشه) و در بیشتر موارد والدین و فرزندان هر دو و بصورت مسالمت آمیز و در فضای فکری کاملا باز در این مورد تصمیم گیری میکنند.

اینجا معمولا مهمونی در خونه با جمع شدن در خونه یکی بسیار کم و بیشتر در مناسیتهای خاص انجام میشه و معمولا بیشتر فقط دو دوست نزدیک یا دوستان خیلی نزدیک به خونه شخصی همدیگه رفت و اومد دارند. در عوض معمولا پایه همه تفریحات اینه که همه نوجوانها و جوانان با هم به بیرون از خونه برای مثال به کلاپ های شبانه یا سینما یا حتی پارک و کتابخونه میرند.

یکی از مواردی که اینجا تقریبا عکس اون چیزیه که در ایران بنده تجربه کردم معمولا افراد بزرگسال یا حتی مسن از اینکه چندتا جوان رو کنار هم میبینند خوشحال میشند و معمولا به طرقی (از دادن یه آبنیات گرفته تا شوخی زبونی و ایجاد ارتباط کلامی) سعی میکنند اونها رو خوشحالتر کنند و به شادی اونها بیفزایند.

در کانادا امکانات برای تفریحات زیاد هست و معمولا بیشتر امکانات هم طوری طراحی میشه که حتی جوونها رو ترغیب به تفریح بکنه برای مثال اینجا تورهای مسافرتی یک روزه یا چند روزه زیادی مخصوص جوونها هست و در خیلی از موارد به دانش آموزها و دانشجوها در هزینه ها تخفیفهای خوبی داده میشه. برای مثال بلیط سینما در اوفات معمولی و برای افراد معمولی 15$ هست ولی دانشجوها میتونند یک بلیط سینما و یک نوشیدنی و یک پاکت پاپکرن رو به قیمت 12$ بخرند در صورتی که قیمت واقعی این پکیج چیزی حدود 25$ هستش. با برای مثال کارهایی بنام SPC هست که شما در در سال 8$ میدید و بعد با داشت این کارت بسیاری از فروشگاه ها و مارکها و خدمات به شما تخفیفهای خوبی میدند که از جمله در بسیاری از موارد هزینه مالیات بر خرید رو که 13% به قیمت اضافه میکنه از شما نمیگیرند.



اینجا معمولا تفریحات سالم و پر هیجان هستش. البته قبول دارم اگر از برج 500 متری هم سقوط آزاد داشته باشی اندازه اینکه از دست مامورین نیروی انتظامی فرار کنی هیجان نداره. یا اینکه هرچقدر هم اینجا دختر و پسر قاطی باشند اینکه توی ایران قایمکی با هم بریم بیرون و بعد حواسمون به صد جا باشه که گشت نگیردمون کیف دیگه ای داره.

اینجا معمولا ماها شب آخر هفته با هم میریم بیرون و میریم شهربازی (از اونا که مال بزرگتراس) با میریم بلینگ و بلیارد و بعدشم شام مشت و خونه. البته وسط این برنامه تیکه و مزه و لغز و لنترانی و شوخی و ... هم زیاد یافت میشه بصورتی که تا حالا چندتا تلفات داشتیم.

البته ناگفته نماند که بعضی شیها مهمون خارجی هم توی جمعمون داریم که تا یک کلمه حرف میزنیم باید 2 ساعت ترجمه و تفسیر کنیم تا متوجه بشند. البته یک دوست اوکراینی داریم که کلا در یادگیری زبان بسیار حرفه ای هستش و تا حالا 5 تا زبون رو روان صحبت میکنه که توی این یکسال تقریبا زبان فارسی رو هم فقط از حرف زدن با ما یاد گرفته و معمولا با اون مشکل ترجمه نداریم چون واقعا یک سری حرفها رو خیلی عالی میفهمه.



در آخر بگذارید ذکر کنم که اینجا بخاطر سیستم حمل و نقل شهری بسیار خوبش معمولا برای تفریح احتیاجی به ماشین نیست و از ماشین هم به اصطلاح برای دور دور خیلی کم اسفاده میشه و معمولا فقط برای رفتن از جایی به جای دیگه در یک مسیر سر راست یکی از دوستان ماشین میاره (که ما هیچکدوم ماشین نداریم).

سوالی هست بفرمایید

کامنت هم که یادتون نره

ارادتمند

رامین

اسلام در کانادا

لام

احوالات دوستان ؟! خدمت کلیه دوستان ارادت خاص داریم

یکی از دوستان که طبق تحقیقات بنده از حوالی اصفهان بودند چند خطی فصیح بنده رو شستند گذاشتند کنار ... اگر دوست دارید برید کامنتهای زیر پست چت ممنوع رو بخونید تا متوجه اوضاع بشید

بحث رو کوتاه کنم که اینطور که ایشون فرمودند بنده کل این کارهایی رو که انجام میدم برای خود بزرگنمایی و اطفای عقده حقارتمه و به کل ول معطلم اگر فکر میکنم اینهمه خزعبلات که من مینویسم به درد کسی هم میخوره.

یکی از دوستان فرموده بودند که در مورد اسلام در کانادا بنویسم

به کل در کانادا دین افراد چیزی شخصیه و همونطور که اکثرا اطلاع دارید کلا تفتیش عقاید در ممالک غربی کاری ناپسندیده و غیرقانونیه ... در بیشتر مواقع هم افراد در مورد دین شما اصلا نمیپرسند یا اگر هم بپرسند در موردش اظهار نظر منفی نمیکنند

اینجا ما مسجد داریم و تمامی مراسات اسلامی هم درش برگزار میشه از عید گرفته تا محرم ... شام نذری میدند ... صدقه و خمس و ذکات قبول میکنند و مراسم تدفین و ترحیم اسلامی هم مهیاست

در مورد رفتار افراد با مسلمونها هم اولا اینجا هیچ دید اولیه بدی یه شما چون شما مسلمون هستید ندارند و در ضمن چون اینجا جمعیت مسلمونها کم نیست در خیلی از جاها میتونید به اینکه مسلمان هستید افتخار هم بکنید

تجربه شخصی من :

من داشتم توی یک Homework Club با یه پسر هندی پاکستانی کار میکردم

سعی کردم بهش نزدیک بشم پس سر حرف رو باهاش باز کردم (میخواستم انگلیسیم خوب بشه)

وقتی فهمید من از ایرانم گفت (یعنی شما مسلمونید ؟) وقتی گفتم بله گفت (منم مسلمونم ... شما هم مثل منید) این پسر چنان این حرف رو با افتخار زد که منی که اصلا به دین افراد اهمیتی نمیدم به اینکه مسلمونم افتخار کردم



اینجا اسلام هم مثل همه دینهای دیگه یک دین مشروع و قبول شده و البته رایج در جامعه هست و حتی در یعضی از موقعیها افراد در مورد احکام و قوانین اسلام از شما سوالاتی میکنند و شما حتی میتونید مشکلات احتمالی که اونها با اسلام دارند رو براشون توضیح بدید چون مثلا بعضیها فکر میکنند اسلام واقعی بن لادن و القاعده هستش و ماها که مثل آدم باهاشون زندگی میکنیم به دستورات دینیمون عمل نمیکنیم ولی وقتی براشون احکام اسلام رو توضیح و تفسیر میکنی خیلی افکارشون نسبت به اسلام باز میشه

اینم مطلب اسلام در کانادا که توی ویکی پدیا پیدا کردم : اسلام در کانادا

فعلا دوباره خوابم گرفت

کامنت یادتون نره و مطمئن باشید اگر کامنتتون فحش مستقیم نداشته باشه حتما جواب میدم و منتشرش میکنم

ارادتمند

رامین

چت ممنوع !!!

سلام

اولا دیگه من عصبانی شدم

دیگه خدمات چتی ممنوع ... آنلاین با کسی حرف نمیزنم ... همه میتونند سوالاشون رو از طریق وبلاگ بگند و اگر من لازم دونستم با ایمیل جوابشون رو میدم و اگر واقعا لازم بود قرار چت میگذاریم ... دوستان به خدا نه من مرض دارم و نه یکهو مستکبر شدم و نه هیچ چیز دیگه ... فقط خسته شدم از بس همه توی چرخه ی ((( من میخوام بیام کانادا ... چیکار کنم ؟! ))) از من خواستند باهاشون چت کنم.

بابا به خدا پریروز بود یکی اومده بود روی آی دی یاهوی من ... اول گفت کمک میخوام ... بعد گفت پول ندارم ... بعد گفت نمیتونم مهاجرت بگیرم ... بعد گفت راه اومدن غیر قانونی چیه ... بعد گفت تو برام مرامی دعوتنامه بده بعد که اومدم اونجا خودم رو میندازم گردن تو و دولت کانادا !!!! بابا به خدا من از ایران اومدم نه از قبرس.

ارادتمند

رامین

جواب کامنتها

سلام

بعد از چند وقت دوباره اومدم تا یه چیزهایی براتون بنویسم.

کار آزاد اینجا خوب جواب میده ولی اگر سرمایه خوب و پشت کار و نبوغ اقتصادی داشته باشی

منظورم اینه شما میتونی بیای اینجا یه مغازه کوچیک بگیری و یه سوپر مارکت نمیه ایرانی یزنی و این سوپر مارکت خرج خودت و خانوادت رو بده ولی اگر بیای و یه مغازه بزرگ بزنی و خوب بهش رسیدگی کنی و اجناس با کیفیت بالا و قیمت پایین و تبلیغات خوب عرضه کنی درآمد بسیار بالاتر و بهتری بدست میاری.

اینجا مقمولا یبزینسهای فردی در سطح بقالی هست و چیزهایی مثل غذا و پمپ بنزین بیشتر فرانچایز هستند و هرچفدر پول بدی بیشتر آش میخوری که البته بازم به کیفیت کار خودت هم بستگی داره.

بی خانمانهای کانادا معمولا افراد کانادایی هستند که الکلیند و ترجیح میدند کل کمکهای دولتی رو خرج الکل بکنند و نهایتا هم شبها رو در اقامتگاه های بی خانمانها و روزها رو کف خیابون مشغول گدایی و تیغ زنی و بدمستی میگذرونند و بخاطر تاثیرات الکل روی مغزشون معمولا به وضع نمیه هشیار هستند و تقریبا مسئولیت شهروندی هم ندارند.

این افراد از دولت کمکهای شایانی دریافت میکنند که البته همش رو حیف و میل میکنند و اکثرا هم مهاجران جزو این قبیل افراد نیستند.

همونطور که چندین بار تکرار کردم اینجا همه به هم احرام میگدارند و خیلی کم پیدا میشه که بخاطر نژاد یا دین و رنگ و ... مهاجرها با هم مشکل داشته باشند ولی همه کانادایی های انگلوساکسون با مهاجرها مثل بقیه کانادایی ها برخورد میکنند.

وقتی شما اقامت دائم کانادا رو دارید برای رفتن به آمریکا احتیاج به ویزا دارید که تقریبا راحت بهتون میدند ولی حدود 2-3 ماه طول داره. احتیاج به صبر کردن ندارید و از همون روز اول میتونید برای ویزا اقدام کنید ولی اگر بخواید میتونید سه سال صبر کنید تا شهروند کانادا بشید و بتونید بدون ویزا برید.

منتظر مطالب بعدی باشید.

ارادتمند

رامین

بدیهای کانادا

سلام

این پست به همت علی آقا نوشته شد تا همگان بدانند اینجا همه چیز خوب نیست

در ضمن این حرفهایی (با یه عقیده بعضی دوستان مزخرفاتی) که من میگم نظرا شخصی منه و من نخست وزیر کانادا نیستم که حرفم کاملا صحیح باشه.

البته خوب اینم حرفبه که اینقدر از خوبی های این سرزمین آرزوها میگی بکم هم بگو ببینم اینجا چه مشکلاتی هست !!

1- اولا برای شمای مهاجر که اول از همه مشکل غربت و تنهایی هست که در مطالب قبلی در موردش به تفسیر سخن (یا به قول همون دوستان یاوه) گفتم.

2- اینجا اگر کار نکنی و در خقیقت درآمدی نداشته باشی زندگی خیلی سخت میگذره ولی خوب میگذره. البه اینجا اینقدر از طرف دولت و یازمانهای مختلف خوای افراد رو دارند که این وضعیت خیلی خیلی به ندرت پیش میاد.

3- اینجا بک یری کلاه برداری قانونی هست. مثلا شا با یک نفر یک قرارداد میبندی و اون فرد میتونه تمام نکا قرارداد رو شفاها برای شما ذکر نکنه و شما در مقابل چیزی که امضا میکنید و قراردادی که امضای شما زیرشه مسئولید پس در یعضی مواقع پیش میاد که نکا ریزی از قرارداد به ضرر شماست که مثلا با خط خیلی ریز در حاشیه کاغذ قرار داره که باید حواستون رو بهش جمع کنید. البته این هم کم پیش میاد.

4- اینجا زیاد کسی به پیشینه شما اهمیت نمیده و نمیگه شما بهتر از نفر دیگه ای هستی چون پیشین بهره و بیشر با زمان حال شما رو میسنجند. البته اینجا شما خیلی سریع از پیشینون فاصله نمیگیرید و معمولا روی همون خط به ارامی جا به جا میشید. منظور من اینه اینجا اگر شما و من هر دو بریم پیش یک نفر اون فرد نمیگه شما بخاطر اینکه یک زمانی دکتر بودی الان از من بالاتری بلکه میگه الان چون شما الان این مشکل رو درت داری نسیت به بنده ای که اون مشکل رو ندارم در جایگاه پایین تری هستی.

5- اینجا همه با هم برابرند. این بده ؟ بعضی موقعها .... اینجا شما نمیتونی بگی من با یک ملیت خاص دوست نمیشم یا توی مترو بغل دست یک فرد بی خانمان نمیشینم چون این توهین به اون فرده و شما صرف نظر از جایگاهتون توی اجتماع در یک سطح هستید.


فعلا دیگه برم بخوابم

شاید فردا روزی ادامه دادم

ارادتمند

رامین

جوابیات

سلام

جواب پیغامهای همه رو کلی و با توضیح میدم که دیگران هم اطلاعاتی بگیرند

زندگی توی کانادا همونطور که بارها گفتم بسیار خوبه ولی بعضیا که فقط بخاطر کلاس  کانادا اومدند اینجا و با جامعه ارتباط برقرار نکردند هنوزم در خبال این هستند که برگردند ایران و اونهابشون که پول و پله ای دارند سه ماه یکبار زندگیشون رو ول میکنند و میان عطیلات ایران تا به شمسی خانم و قمر خانم از خاطرات فرنگشون بگند ... همین دوستان اما وقتی ایران بودند هفته ای یکبار برای فرار از هوای تهران و مشکلات زندگیشون در ایران باید میرفند توی انتالیا حمام آفتاب میگیرفتند (من نمونش رو دارم که میگم)

در مورد اینکه شما فلان رشته رو خوندید و الان که میاید اینجا موفق هستید با نه باید بگم که اینجا همه در بدو ورود باید مدرک تحصیایشون رو با معیارهای کانادایی به روز کنند که این کار برای افرادی که شغلشون تکی و با تحصیلات کمه زمان کمتر و اونهایی که تحصیلات بالاتر و شغل سخت تر و باکلاس تر و با حقوق بالاتر هستش بیشتره پس اگر خودتون رو با استانداردهای اینجا به روز کنید میتونید در هر رشته ای موفق باشید

یکی از دوستان از اینکه من جواب کامنتها رو بی مایه میدم شکایت کردند و گفتند این کار انگیزه برای ادامه بحث رو کم میکنه. اولا من از این دوست گرامی خیلی خیلی ممنونم که این مطلب رو برای اولین بار به من خاطرنشان کردند و در ثانی باید بگم یکم هم مشکل از سوالای شماست. آخه دوستان من هم یک مهاجر ساده هستم و فقط یکبار و از یک راه به کانادا مهاجر کردم. من بیشتر هدفم از تاسیس این وبلاگ این بود که سوالات دوستان در رابطه با روش مهاجرتی که خودم باهاش اومدم و در ضمن زندگی اینجا بدم نه اینکه هر کسی بیاد و با دادن اطلاعاتش به من بخواد که من در مورد روشهای دیگه مهاجرت به کانادا ارزیابیش کنم. بعضی دوستان حتی پا رو فراتر میگذارند و علنا به من میگند برم و براشون تحقیق کنم. بابا منم یه مهاجر سادم که یک مهاجرت خیلی ساده و بدون نکته رو پشت سر گذاشتم و الانم یک زندگی در سطح خودم اینجا دارم. بعضی دوستان سوالای میکنند که من واقعا جوابش رو نمیدونم و نمیتونم به این سادگی ها هم بفهمم پس سعی میکنم اون اندک اطلاعاتی که خودم دارم رو در اختیارشون بذارم و دست خالی نفرستم برید وگرنه برای اطلاعات بازار کار و حقوق شما میتونید اطلاعات شرکتهای کانادایی رو از توی اینترنت در بیارید و مسقیما از طریق ایمیل باهاشون تماس بگیرید و در مورد اطلاعات تحصیلی هم با دانشگاه ها مکاتبه کنید و اونها هم شما با هر سطح زبانی که براشون نامه بدید حتما جوابتون رو میدند. من دوست دارم کمکتون کنم ولی در مورد اطلاعاتی که روی اینترنت قابل دسترس نیست و کسی هم سوالات شما در موردش رو جواب نمیده.

در ضمن اینکه مطالب سایت اداره مهاجرت کانادا رو براتون به فارسی بگم پیشنهاد خوبیه ولی کمی زمانبر هستش و انتظار نداشته باشید من فردا کل سایت رو ترجمه کرده بهتون تحویل بدم و البته حق خطا رو هم برای خودم محفوظ نگه میدارم.

در مورد بورس تحصیلی و به خصوص در مفاطع بالای تحصیلی اطلاعات زیادی ندارم ولی باید بگم که بورس تحصیلی رو معمولا به یک استعداد درخشان میدند که حروم نشه و توی کشورش بسوزه پس فکر نکنم شما بتونید با مدرک دانشگاه غیر انتفاعی و زور زدن بورس یگیرید و باید واقعا یک جایی از خودتون استعداد قابل توجهی حالا در فرم مقاله یا کنفرانس یا پروژه ارائه کنید.

در پایان از همه دوستان حتی کسانی که با کلماتی بس رکیک حتی اقوام نزدیک ما رو مورد لطف خودشون قرار دادند بخاطر نظر دادن تشکر میکنم و ازتون عاجزانه درخواست دارم که ادامه بدید

ارادتمند

رامین