خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

جو داخلی مدارس

سلام 

امروزم باز وقتم رو جمع کردم تا بتونم یک مطلب باتون بنویسم 

دوستان میدونم که حرفهای من برای هیچ کدومتون بصورت ۱۰۰ درصد مفید نیست ولی بازتابی که داره معلوم میکنه برای هر کسی کمی تا قسمتی مهم و اساسی و مقیده پس شما هم کل مطلب رو بخونید و قسمت مفید برای خودتون رو بردارید . 

اینجا مدارس بیشتر به صورت مختلط هست (جز مدارس مذهبی که جدا هستند) و هیچ حد و مرزی هم بین دختر و پسرها نیست تا حدی که ... 

قانون میگه پسر یا دختر نباید مزاحم هم بشوند ولی اگر مزاحمت نباشه و با هم دوست باشند محدودیتی وجود نداره !

دانش آموزها چه کانادایی و چه مهاجر ارای حقوق یکسان هستند 

معلم هم معلم کانادایی و انگلیسی داریم هم معلمهای مهاجر و هر دو دسته هم بسیار خوب و خوش رفتارند 

ما که تازه اومدیم رو نداریم و دانش آموزهای خوبی هستیم ولی بقیه دانش آموزهای مهاجر خیلی سر کلاسها بی ادبی میکنند و معلم رو ادیت میکنند ولی خوب معلم کاری از دستش بر نمیاد و اگر کوچکترین بی احترامی بکنه یا فرقی قائل بشه خیلی براش بد میشه و ممکنه به از دست دادن شغلش براش تموم بشه 

اینجا قسمت سخ مدرسه تکلیف خونست 

معمولا نسبت به ایران هیچیه ولی خوب واسه اینوری ها ۲ صفحه نوشتن خیلی سخته 

درسها خیلی سادست و به خصوص ریاضیاتشون در حد سوم راهنمایی ما هم نیست 

یک چیزی که خیلی مهمه اسلحه و اوباش گریه که هم در موردش خیلی سخت گیری میشه و هم خیلی قاطع باهاش برخورد میشه 

معمولا به هنگام ورود و خروج بچه ها به مدرسه پلیس حضور داره و کلی سیستم امنیتی از طرف پلیس شهری و پلیس سوار و آموزش و پرورش هست که اگر کوچکترین خطری یا تهدیدی اخساس کردی باهاشون تماس میگیری و فقط با یک پیغام کوچولو و بدون نام و نشان خودشون پیگیر کار میشند و مشکل رو حل میکنند 

به بچه ها یک سری کمد داده میشه که وسایل اضافشون رو بگذارند تو شو هر کسی لاکر خودش رو با یک فقل رمزدار قفل میکنه و رمزش رو فقط خودش و مدیر مدرسه داره و در صورت نیاز لاکر هر کسی رو میگردند ولی با توجه به سوالات من از خانم مدیرمون (خانم جکسون) فقط دنبال اسلحه و چاقو میگردند و با هیچ چیز دیگه ای کاری ندارند 

فعلا من برم که کلی کار دارم 

ارادتمند 

رامین

نظرات 12 + ارسال نظر
. دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ق.ظ

حالا من چی کار کنم ؟
یعنی دبستان ها هم همین وضع را دارد ؟
!!؟؟

بنده نمیدونم شما چیکار کنید !!!
شما شیرتو بخور چون اینجا دبستانهاشم غیر اسلامیه !

مانی دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ

دستت درد نکنه اگر وقت کردی باز هم بنویس.لطفا

سلام
ممنون از نظرتون
چشم
ارادتمند
رامین

سیامک دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام دوست عزیز

با تمام وجودم برات آرزوی موفقیت می کنم...

امیدوارم در مدرسه لحظات خوب و خوشی داشته باشی

من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم و در همین چند ساعت تمام پست های بلاگت رو خوندم حتما ادامه بده و از تجربیاتت برای ما بگو...حداقل بدرد من یکی خیلی می خوره چون منم متقاضی مهاجرت به کانادا هستم...

به امید اون روز

سبز باشی

سلام
ممنونم
ارادتمند
رامین

امیر سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:37 ق.ظ http://www.beremcanada.blogfa.ir

سلام خیلی متشکر
فکر نمی کنم کسی دیگری مثل شما از جو و تفاوتهای مدارس ایران و کانادا بنویسد
برای من که خیلی جالبه
راستش من ریاضیاتم قوی نیست احتمالا لیساسمو کامل کنم ترس از بابت ریاضیات داشتم این چند مطلب اخیرتون خیلی بهم امید واری داد

سلام
نترس که اینجا خیلی ریاضیات آبکیه
ارادتمند
رامین

سلام سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:35 ب.ظ

سلام آقا رامین وبلاگت حرف نداره.
اگه امکان داره ایمیلتو بده منم میخوام بیام کانادا یعنی تازه قراره اقدام کنم چند سوال ازت داشتم
موفق باشی

سلام
ایمیل من هست : ramincanada@yahoo.com

ناهید چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام.یه نیا میسی. بازم از جو مدرسه بگو. خیلی جالب بود . راستی تو کی انلاین هستی که باهات بیشتر اشنا شم؟ به تایم ایران لطفآ یه ساعتی بگو که منم بیام.

سلام
چشم
من زمان معلومی آنلاین نمیشم ولی هر موقع آنلاین بودم در خدمتم
ارادتمند
رامین

حمید چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:36 ق.ظ

دوست و همشهری خوب مطالبت خیلی به درد ما می خوره ممنون باز هم ادامه بده

سلام
چشم
ارادتمند
رامین

mde چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:51 ق.ظ http://www.softwareeng85.blogfa.com

یعنی اینجا مدرک دیپلم داشتینو دوباره مجبور شدین برین اونجا دبیرستان ؟؟؟

بله
اگر امتحانات پیش دانشگاهی رو داده بودم فقط لازم بود امتحان زبان بدم ولی حالا دارم بقیه رو هم میخونم
البته اینطوری از نظر حصیلی به نفعم شد ولی از نظر زمانی نه !
ارادتمند
رامین

افسانه پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ق.ظ

سلام دوست عزیز باتشکر از مطالب خوبت یک سوال خیلی مهم دارم ماهم درصف مهاجرت هستیم وبه امید خدا تاتابستان ۲۰۰۹ تورنتوخواهیم بود من وهمسرو پسرم .
سوال من:
پسر من متولد ۲۰ اسفند ۷۰ والان سال سوم هنرستان رشته ساختمان هست :
۱- أیا میتونه به خاطر سربازی از ایران خارج بشه ؟
۲-با توجه به اینکه هنرستان پیش دانشگاهی نداره پس أیا میتونه بادیپلم هنرستان وارد دانشگاه بشه پس ازامتحان زبان مربوطه ؟
۳-شما برای سربازی چکار کردید ؟
با آرزوی موفقیت وشادی همیشگی برای شما وخانواده خوبتون

سلام
۱- پسر شما از اول سال ۱۳۸۸ ممنوع الخروج شده .
۲- با دیپلم هنرستان اگر بتونه بصورت مستقیم میره کالج و نه دانشگاه (اونم بسگی به کالجش داره )
۳- بنده معاف بودم فقط معافیم رو در اولین فرصت گرفتم و از ایران خارج شدم !
ممنون از نظرتون
ارادتمند
رامین

پسرآریایی جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 ق.ظ

سلام کاپیتان .
اگه سطح مدارس کانادا اینقدر از ما پایینه ( حداقل در درس ریاضی ) پس چطور اینقدر از ما جلوان ؟

چون ما میخونیم و بعد نصفشو یادمون میره و نصفشم برامون اسفاده نداره ولی اینا آنچه بهشون یاد میدند هم برای همشون اسفاده داره و هم اینقدر باهاشون تمرین میکنند که توی ذهنشون برای همیشه بمونه !
ارادتمند
رامین

پریسا از کانادا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ب.ظ

سلام دوست عزیز از کانادا
نمیدونم این قدر که از کانادا میگی به به همه کارهاش رو هم یاد گرفتی یا نه ؟مثلا تحمل نظر مخالف ؟و یا شنیدن نظری غیر از خودت چون منهم در کانادا زندگی میکنم ودو تا بچه مدرسه ای دارم که هم ایران درس خوندن و هم اینجا(تورنتو) خودم و برادران و خواهرم و شوهرم و پدرو مادرم همگی دارای تحصیلات دانشگاهی (لیسانس و فوق و دکترا) هستیم و در ایران عزیز هم درس خواندیم و دو تا از برادرانم فوق و لیسانس مهندسی عمران و خواهرم دکترای شیمی و خودم فوق گرافیک و همسرم دکترای معماریاز شهید بهشتی و پدر لیسانس فیزیک و مادرم علوم انسانی دانشگاه تهران البته اینها هیچکدام برتری و شانی ندارد ولی درس خواندن در خانواده ما امری بدیهی و باور پذیر بوده و هست وهمچنین هر دو فرزندم چه در ایران و چه در ایجا جزو اول های کلاسشان هستند در گرید شش و سه
این ها می نویسی خوب است اما اگر خوب نگاه کنیم کمی مغرضانه است یعنی اینکه خوب درس خواندن و متوجه درس بودن امری جدای از سیستم آموزشی نیست ولی از عوامل دیگری هم بهره می برد و به چیز های دیگری هم مربوط است
مثلا فضایی که ایجا وجود دارد الزام بی قید و شرط به قانون است که از بچگی به همه گفته و یاد داده میشود و همه به آن گردن می نهند ولی در ایران از روز اول همه یکدیگر را به قانون گریزی و فرار از آن را به یکدیگر سفارش میکنند البته شاید مدارس ما خوب بوده و شاید هم ما زرنگ بودیم ولی کلا قیاس ایجا با کشور عزیزمون ایران اصلا کار درستی نیست به نظر من بیشتر مردم باید روی رفتارهاشون کار کنند تا امکاناتشون چون قیاس کار شیطان است و در صورت قیاس آدم دچار سر خوردگی و نا امیدی میشود
در خاتمه امیدوارم سطح امکانات در تمام ایران یک سان باشد تا همه بتوانند در شرایط بهتری درس بخوانند و ایران عزیزمون آباد و سر بلند باشد

سلام خانم پریسا
اول ممنون از اینکه وقت گذاشید و نظرتون رو گفتید
در ضمن اگر خرفهای من در زیر به مذاق شما خوش نیومد باید ببخشید
ضمنا لازم نبود اینقدر مقدمه چینی کنید که نظر من رو رد کنید
خانم عزیز اولا ایران و ایرانی رو با سیستم حاکم یکی نکنید چون ایران و ایرانی با سیستم حاکم بر ایران خیلی فرقشه چون ایران و ایرانی مطلقا خوب و پاک و درست و مثبته ولی سیستم حاکم نسبت به عملکردش سنجیده میشه .
در ضمن جانم ایران چنان بچه و دانش آموز رو به باد بمباران اطلاعات و تحت فشار و اختناق میگذارند که دیگه بچه وقت فکر کردن به قانون و قانون مداری و تفکر و اینها رو نداره . در ضمن اینکه اگر دانش آموز در ایران بخواد به فکر قانون و تفکر باشه اول از همه به پوچ بودن نظام تحصیلی و اشتباه بودن روشها پی میبره پس به نفع سیستم تحصیلی هم نیست که بچه وقت فکر کردن و نتیجه گیری داشته باشه .
نهایت نظر سیستم تحصیلی برای تفکر دانش آموز محدود به چندتا بیشتر بدانید توی کتابهای که اگر حرف زدی میگند تونگه درک و فهم داری بیا این چیزای قلنبه سلنبه ای که ما نوشتیم رو بخون و بفهم که بچه خودش به این نتیجه برسه که حرف شنوی بهتر از تفکر و نتیجه گیری .
ارادتمند
رامین

[ بدون نام ] دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ب.ظ

سلام

میدونم که آدما با همدیگه فرق دارن ولی چه قدر طول کشید که یه دوست پیدا کنید؟من میترسم که اگه بیام اونجا از صبح تا وقتی که زنگ بخوره تنها باشم البته اینو بگم من روابط عمومیم خیلی خوبه ولی نمیدونم اونجا هم اثری داره یا نه . مرسی از نوشته هاتون که هر دفعه یه قسمتی از نگرانی های منو از بین میبره



روبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد