خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

استاد بهمن عطایی

سلام اول از همه بگم این پست یه پست دوستانس و نه یک پست اطلاعات مهاجرتی پس خواهشا اعتراض نکنید ! 

امروز از منابع اطلاعاتی فهمیدم آقای عطایی عزیز ( برای اطلاع دوستانی که ایشون رو نمیشناسند باید بگم ایشون دبیر زبان انگلیسی بنده بودند ) هم بنده رو به یاد دارند و هم وبلاگم رو میخونند ! 

همین جا برای چندمین بار ازشون بصورت اساسی و fundamentally  بخاطر زحماتی که برای من کشیدند تشکر میکنم و بخاطر اذیت هایی که امسال ناخواسته بهشون کردم ازشون عذر میخوام ! 

جناب عطایی ما یک سال کار کردیم و زحمت کشیدیم ولی بخاطر مهارت و دانایی شما اندازه ده سال توی زبان انگلیسی جلو افتادیم ! 

استاد نمیدونید چه حالی میده وقتی پدر آدم که کلی ادعای مهارت در زبان انگلیسی رو داشت و همیشه از من ایراد میگرفت حالا معنی کلمات و ترکیب جملات رو از من میپرسه و تازه من ازش ایراد میگیرم !!! 

من تازه حالا که اومدم اینجا و توی محیط قرار گرفتم و مجبورم تمام نیازهای روزانم رو با استفاده از انگلیسی رفع کنم میفهمم شما چه لطف و خدمتی به ما کردید و ما در چه اشتباهی بسر میبردیم ! 

خودمونیم ولی الان هرچی فکرش رو میکنم نمیتونم بفهمم چرا من صبح دوشنبه با این همه ترس و لرز میومدم سر کلاس شما !!! 

اون همه تجربه تلخ حالا برام شده یک سری خاطره جالب !!! 

کاشکی میتونستم دوباره بیام سر کلاستون ! حالا هم فکر نکنید از دستم راحت شدیدا ... وقتی اومدم ایران حتما میام یک جلسه سر کلاستون ! 

اگر دلتون خواست با من تماس بگیرید : Ramincanada@yahoo.com 

ارادتمند 

رامین

نظرات 15 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ق.ظ

روز و شبتون بخیر دوست عزیز.

سلام محمد جان
ممنون و متشکرم
روز و شب شما هم بخیر و نیکی
ارادتمند
رامین

سیمین دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ق.ظ http://sokote-tanhaii

سلام اقای دکتر
خیلی برام جالبه
یک پسر 19 ساله با آرزوهای طولانی
البته مطمئنم ارزوهات زیاد هم ارزو نیستند
می دونی من فکر می کنم آرزو دست نیافتنیه
اگه دست نیافتنی بود دیگه آرزو نبود یک هدف بود
داستان رفتنت رو خوندم جالب بود
امیدوارم بهت خوش بگذره و همیشه موفق باشی
می شه گاه گداری به من که اندازه ی فکر کنم مامانتم سر بزنی؟؟؟؟

سلام سیمین عزیز
اولا بسیار بسیار ازت متشکرم بخاطر نظرات قشنگت .
بالاخره طاقت نیاوردم و وبلاگت رو خوندم ... بیش از خیلی به دلم چسبید ... ولی موضوع اینه که بهت نمیاد اندازه مامان من باشی !!!
خیلی خیلی قشنگ مینویسی
ارادتمند
رامین

نیلوفر دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.neli-basi.blogfa.com

سلام رامین عزیز.چه جالب که دبیرتون به این وبلاگ سر می زنه و خاطرات شما رو می خونه.یه وقت تصمیم نگیری چیزایی که می خوای بنویسی سانسور کنی یا.:))
مراقب خودت باش.PR هاتون نیومده هنوز؟چقدر طول می کشه؟

سلام نیلو خانم
اولا بنده چیز بدی نمیخوام بگم که بخوام سانسور کنم و دوستانم هم اینقدر شعور دارند که احتیاجی به سانسور مطالب نباشه !
پی آر ها هنوز نیامدی ولی احتمالا تا آخر ماه میاد ... کاشکی تا آخر ماه پی.آر ها و کارتهای اعتباری بیاد تا دیگه احتیاج نباشه آدرسمون رو عوض کنیم !
ارادتمند
رامین

رهگذر دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام ... من همیشه با ترس و لرز میرفتم سر کلاس زبان... شاگرد درس خونی بودم ولی معلم ما عادت داشت تو کلاس سر هر چیزه کوچیکی آدم و خورد کنه بزگترین ضربه روحی رو تو مدرسه از معلم زبان خوردم طوری که اعتماد بنفسمو از دست داده بودم ... خیلی هم خانوم مذهبی بود ... ولی نمیدونم چرا این کارا میکرد ... البته معلم شما مطمئنا اینطوری نبوده فقط با خوندن این پست یاد معلم زبان خودم افتادم ... من که هیچ وقت اون خانوم معلمم رو نمی بخشم ...

سلام رهگذر عزیز
این اقای عطایی ما هم خیلی سخت درس میپرسیدند ولی بجاش خیلی هم خوب میدادند !
منم روزای اول خیلی با ایشون مشکل داشتم ولی بعدا با آشنایی بیشتر با ایشون و خوندن زیاد درس زبان تونستم مشکلم رو حل کنم و یه دوستی بقول معروف زیر پوستی با ایشون پیدا کنم !
ارادتمند
رامین

حمید دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:46 ق.ظ http://www.ir2ca.blogfa.com

درورد بر رامین گل:
این بیان ساده و صادقانه تو معرف شخصیت روراست و یکرنگی شماست.
باز هم بنویس.

شما جناب شایگان نیا
ازتون ممنون و متشکرم
ارادتمند
رامین

نازی دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ب.ظ

سلام
من هر روز به شما سر می‌زنم ٬منتظر مطالب زیبا و مفیدتون هسنم . موفق باشی وشاد

سلام نازی خانم
اولا از اینکه هر روز به من سر میزنید ممنونم !
اگر مطلبی غیرزیبا و غیر مفیده از نظر شما بفرمایید تا تصحیحش کنم !
باز هم از همراهی و لطف همیشگی شما ممنونم
ارادتمند
رامین

خسرو دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:38 ب.ظ

سلام
رامین جان این استاد توپ شما تو کدوم آموزشگاه تدریس میکنه یا احیانا خصوصی مرسی .

سلام خسرو جان
بنده از آموزشگاه یا خصوصی درس دادنشون بی اطلاعم ولی بنده با ایشون توی پیش دانشگاهی در اصفهان کلاس داشتم !!!
ارادتمند
رامین

رعنا چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ب.ظ

سلام ....
منم یکی از شاگردای استاد عطایی هستم.منم اصفهان دبیرستان هدف باهاشون کلاس دارم.واقعا ایشون فوق العادند...من همیشه زبانو فقط به عنوان یه درس دنبال می کردم ولی الان واقعا عاشق زبانم......
راستی مرسی از وبلاگ خیلی خوبت............

سلام رعنا خانم
خوشحالم که آشنایان اصفهانی در وبلاگ پیدا کردم
وبلاگ هم که متعلق به خوانندگانشه و ما اینجا فقط خدمتگزاریم
ارادتمند
رامین

رعنا پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:20 ق.ظ

سلام...
من می خوام یه وبلاگ انگلیسی بزنم .اکه میشه تو وبلاگتون بزنید که هرکسی میتونه همکاری کنه یه سری به ما بزنه....مرسی

سلام
یه آدرسی از خودت بده ا بگذارم توی وبلاگ

رعنا سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:10 ب.ظ

www.rvorujak@live.com
اینم آدرس وبلاگ که قراره ساخته بشه:http:/suprising.blogfa.com

هانیه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ

سلام .منم یکی از دانش اموزای آقای عطایی هستم..واسه کسی که پرسیده آقای عطایی کجا درس میدند:اموزشگاه اساتیدشایسته
اقای عطایی فوق العادند.

آناهیتا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ق.ظ

دوست عزیز من هم شاگرد آقای عطایی هستم. تدریس ایشون خیلی جدی و درسته. من سر کلاسشون سعی میکنم نهایت استفاده رو ببرم.

سلام
بابا ایول
تا به حال بیش از 4-5 تا از شاگردای آقای عطایی پیدا شدند

رعنا دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ب.ظ

salam man emsal pishamo ba aghaye atayi daram vaghean ke aliannnnnnnnnnnnd.
vaghean darsadaye azmunaye azmayeshimo tup mizanam

سلام
ایول بابا اینجا کلی شاگردای آقای عطایی خواننده ما هستند
ارادتمند
رامین

ناشناس جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:14 ب.ظ

سلام
ایجور که مشخصه همه یه بار از زیر دست آقای عطایی رد شدین.حتما تا حالا بهتون گفتن نخوندییییییییییییی؟چی خوندیییییییییی؟در هر صورت اعتراضی نیست .ما که راضیم.حتما شما هم راضی بودین.وقتی تو کنکور زبان رو راحت ۱۰۰ زدی می فهمین من چی میگم.
چاکریم.

malihe جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ http://www.hameye-in-roozha.blogsky.com/

قشنگ ترین نکته مهاجرت به نظر من همینه که اتفاقات تلخ تبدیل به خاطرات شیرین میشن و گاهی هم اتفاقات خوب تبدیل به خاطرات بد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد