خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

نوستالژى بو و رنگ

سلام

بزارید همین اول بگم، این پستم کاملا غیر مهاجرتی و فقط برای پر کردن خلاء درونمه.

چند روزیه تو تورنتو هوا بهتر شده، یعنی دما بالای صفر و گاها بالای ده درجه رسیده، خصوصا دیروز که تقریبا بیست درجه بود. یه بوها و صحنه های خاصی، مثل یه لحظه شده که انگار از هفت هشت سال پیش منجمد شده و حالا دقیقا دوباره تکرار میشه. یا شایدم خاطرات خونه ی قبلیمون که توی منطقه ی سرسبزتری بود رو الان برام زنده میکنه. من الان تقریبا پنج سال کانادا هستم، همیشه هم از همه جهت راضی تر بودم از مملکت جدیدم. ایران هنوز سرزمین منه، ولی خوب یواش یواش دارم به اینجا به عنوان یه سرزمین (نا)مادری نگاه میکنم، جایی که شاید از لحاظ نَسَبی خیشاوندی با من نداشته باشه ولی بصورت سَببی شده سرزمین من. میدونم ایران وقتی من ازش اومدم بیرون دیگه جای زندگی نبود، حداقل من اونجا یک دهم شانسهایی که اینجا دارم رو نداشتم، پس دلم برای ایران تنگ نشده ولی بوی گرد و خاک نمناک، نم بارون توی کوچه های خالی، نور کم سوی خورشید از لابلای ابرهای پرمانند، رنگ سبز چمن تازه، و خیلی چیزای دیگه همه و همه به من یه حس دلتنگی خاص میده، یه حس دلتنگی برای گذشته، حالا دارم توی حافظه ناخداگاهم کند و کاو میکنم ببینم این گذشته سه سال پیش بوده، شیش سال پیش بوده یا نه سال.

وقتی از یه نقطه ی دور به زندگی امروزم نگاه میکنم میبینم به نظر خودم من در بهترین کشور دنیا، بهترین شهر دنیا و بهترین نقطه زندگی میکنم پس مثل خیلی از بچه های داخل ایران آرزوی مهاجرت ندارم، حتی به یه شهر دیگه، ولی  از طرفی هم یه آینده ای برای خودم ترسیم کردم که تقریبا هشت نه ماهه دارم به طرفش حرکت میکنم، تا حالا هم تقریبا پیشرفت خیلی سریعی داشتم، اما در این موقعیت کنونی در عمیق ترین دره ی مسیر قرار دارم.

نمیدونم چرا اینا رو برای شما نوشتم ولی احساس کردم اینجا جاییه که میتونم حرفم رو بدون پروا بزنم.

ارادتمند

رامین

نظرات 9 + ارسال نظر
انسیه دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:44 ب.ظ http://www.mymind4u.blogsky.com

قطعا دلتون واسه ایران ( وطن پاکتون) تنگ شده... ایران در حال پیشرفتِ دوست من!!! اگه خلأی حس می کنی برای دل تنگی واسه خاکته ...

ع سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام
من دوباره اتفاقی اومدم وبت،قبلا که اومدم ونظر دادم فکرنمیکردم هم چند ساله مهاجرت کردی وقبلش اینجا بودی!!!!!!!!!!
آخ آخ معلومه دلت هوای این طرف و کرده،پاشو یه سفر بیا وبرو از دلتنگی دربیای،خداییش هیچ جای دنیا مسخره بازیای بچه های اینجا فکرنمیکنم وجود داشته باشه،وطبیعت اینجا،اصفهان که معرکه شده فقط حیف رودخونه آب نداره وگرنه غوغا میشد،یاعلی

سلام
ممنون
فکر نکنم امسال بتونم بیام ولی سال دیگه اگر بشه حتما برنامش رو میگذارم

khatere hastam چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 12:19 ب.ظ http://mahkoomin.blogsky.com

هر کجا که دل خوش است نام آنجا وطن است...

دلتنگی ها رو میشه با تجدید دیدار کم کرد...

موفقیت تو و همه عزیزان چه در داخل و چه در خارج از کشور آرزوی قلبی ماست شاد باشی رامین عزیز

mehran پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام رامین جان
ایشالله سال بعد برنامه بزار بیا ی سر ب وطن دلتنگیت در بیاد روحیه بگیری ولی من فکر میکنم هر دفعه مه ادم بیاد وطنش دفعه بعد زود تر ادم دلش تنگ میشه
خداحافظ

شهرزاد جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 03:31 ب.ظ

فکر کنم برای اکثر ادما این مورد پیش میاد
گاهی یه چیزایی ادمو یاد خاطرات گذشته میندازه
به هر حال تو دیگه رفتی و به ارزویی رسیدی که خیلیا دارند واسش زندگیشونو به خطر میندازند
رامین جان من تو اصفهان زندگی میکنم اگه جای خاصی از اصفهان هست که ازش خاطراه داری یا به هر صورت دوست داری دوباره ببینیش فقط اسمشو بگو من میتونم برات عکس بگیرم ایمیل کنم

ممنون
شما خیلی لطف دارید

هم وطن سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:35 ق.ظ

سلام رامین خان
دلت واسه ایران تنگ شده...این کاملا طبیعیه.حالا الان اگه ایران بودی دلت میخواست یه جای بهتری باشی.مثلا حسرت داشتن اینده ای بهتری رو داشتی در یک کشور درست و حسابی.میخوام بگم که ادمیزاد زاده ی حسرته ِ.هیچوقت نباید بذاری این وسوسه هافکرتو بیش از حد درگیر کنه.....
خواننده ی چندین ساله .ِی مطالب شما

ممنونم

من فروتن شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:40 ب.ظ

بچه ها راس میگن
این دوره هم میگذره حواستون به روحیتون باشه که بد بازایی راه میندازه
خیلی از پیشرفتتون ما خوشحال میشیم

hamidreza شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:02 ب.ظ

سلام 18 سالمه.....با یکی از این آژانس هایی که کار های اقامت رو انجام میدن صحبت کردم بهم گفتن در صورت تقویت زبان(انگلیسی یا فرانسه)و حداقل یک سال سابقه کار میتونن برام واسه اقامت به کانادا پرونده تشکیل بدن با اینکه میدونم اقامت الکی نیست .....بنظرت میشه که بشه؟؟؟؟یعنی با انجام تموم این مراحلی که خانوم گفتن احتمال اینکه بهم اقامت بدن هست؟؟؟الان دیپلم ریاضی فیزکم

بیتا یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:33 ق.ظ

ایران
من مدافع سیاست های احماقانه ای که اینجا پیاده میشه نیستم ولی انصافاایران تهران و شهرهای بزرگ در سطح کشورهای تاپ دنیا هست اورپا که هیچی من جاهایزیادی رفتم ولی اینکه ما اینجا زبون همو نمیفهمیم چه برسه به اونجا که دیگه نمیفهمیم ایا شما اونجا یه خارجی نسستی؟ هستی من میگم برو اونجا تو خیابان محله چینی ها یه فریاد بکش در حدی که دو سه نفر کناریت میشنون بعد ببین برخورد شون چیه بعد بیا تو.خیابان میرداماد یه داد بزن تا سر سءول. بشنون بعد w.chanti

با نظر و طرز تفکرتون موافق نیستم ولی کاملا به نظرتون احترام میگذارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد