خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

اینجا ...

سلام 

امروز دوست دارم نکاتی که اینجا نظرم رو جلب کرده براتون بگم شاید نظر شما رو هم جلب کنه !! 

۱- اینجا افراد وقتی تنها هستند ( توی مترو یا اتوبوس یا پیاده یا ... ) توی گوششون گوشی میگذارند و به آهنگ گوش میدند !  

۲- معمولا از هر کسی سوالی کنی راحت و با علاقه جوابت رو میده و خیلی براش مهمه که هر طور شده تو رو راهنمایی کنه . حتی من موردی داشتم که یارو گفت دنبال من بیا و حدود ۱۰۰ متر راه رفت تا جایی که می خواستم رو به من نشون بده .  

۳- اینجا مترو و اتوبوس بسیار دقیقه و ار ساعت ادم تنظیم باشه با دقت یک دقیقه مترو و اتوبوس سر وقت میاد .  

۴- اینجا دو چیز که قیمتش اصلا با ایران قابل مقایسه نیست !  

ایران

کانادا

اتوبوس

۲۵ تا ۵۰ تومان

۲.۵ دلار برابر ۲۰۰۰ تومان

تلفن عمومی

۱۰ تومان

۵۰ سنت برابر ۴۰۰ تومان

 

۵- اینجا وقتی حراج میکنند واقعا همه قیمتها کم میشه . مثلا یه جنسی نصف قیمت واقعیش فروخته میشه ولی توی ایران جنسهای حراجی رو ۲-۳ برابر قیمت واقعیش تیکت میزنند و بعد ۳۰-۴۰ درصد تخفیف میدند روش ! 

 

۶- وضعیت اسفالتهای خیابون مونترال عین ایرانه و خیلی مزخرفه ... البته میگند کبک توی کانادا از نظر کیفیت جاده سازی در پایین ترین رتبه قرار داره ! 

 

۷- اینجا اگر یه کالایی رو از فروشگاه بخری بعد میتونی بدون هیچ سوال و جوابی راحت پسش بدی . شنیدم مثلا بعضیا گلی که خریدند رو بعد از چند روز میبرند پس میدد میگند پژمرده شده !!! 

 

۸- اینجا واقعا دو نوع آدم وجود داره : یک سری ادم درست و حسابی که همش میخندند و اصلا دنبال این هستند که باهاشون ارتباط برقرار کنی که معمولا افراد جوون و تحصیل کرده هستند و میتونند به انگلیسی حرف بزنند و یک سری هم افراد پیر و پاتال و اخمو هستند که همچین نگات میکنند که انگار ارث باباشون رو تو خوردی و نمیتونند انگلیسی حرف بزنند و معمولا هم از آسیای جنوب غربیند ! (البته استثنا هم وجود داره)

 

۹- یک چیزی که آدم رو خیلی جوگیر میکنه اینه که زن و مرد با آدم دست میدند !!! البته این بی جنبه گی منه وگرنه واسه بقیه عادیه !  

 

۱۰- امان از سگ ... معمولا افراد یا بچه دارند یا سگ ... بعضیا هم ۲-۳ تا سگ دارند ... بعضی از سگا هم همین طور که از بقلت رد میشند چپ چپ نگات میکنند که یعنی ((( میخورمتااااااااااااا‌ )))

 

ارادتمند 

رامین

نظرات 10 + ارسال نظر
fffffff چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:38 ق.ظ

سلام رامین جان خوبی خوش میگذره ؟ ظاهرا که خوبی . خانواده چطور هستند اونا هم راضی هستند راستی تورنتو چی شد ؟ دنبال کار گشتید یا نه ؟ پدر عزیزتان از تورنتو برگشتند مامان گلتون چه کار میکنه زندگی اونجا بهش سخت نمی گذره ؟ اگه اطلاعاتی در مورد خونه و پانسیون های مهاجرین(مثل مهمانسرای مریم ) اطلاعاتی گرفتی برامون بذار ممنون میشم . بازم بنویس ممنون

سلام دوست گرامم
فعلا که خوبه ۱
همه هم خوبند ... فعلا اینجا برامون مهمونیه !!!
داریم میریم تورنتو به امید خدا
دعامون کنید
ارادتمند
رامین

حسام چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:22 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

سلام. من چند وقت پیش بطور اتفاقی وبلاگت رو بین وبلاگ های بروز شده دیدم و از اون موقع به بعد بطور مرتب نوشته هات رو می خونم.
از چیزهایی که می نویسی تا حدی باهات آشنا شدم. از سبک نوشتنت خوشم میاد چون خیلی واقع بینانه می نویسی و اصلا مثل کسانی که تا می رن اونجا شروع می کنن به تعریف کردن از اونجا و ایراد گرفتن از ایران نیستی.
امیدوارم موفق باشی و به نوشتن ادامه بدی!

سلام حسام جان
ممنونم از لطفت
سعی میکنم از این هم بهتر بنویسم که بیشتر بپسندی
ممنون و متشکرم
ارادتمند
رامین

کیان چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:01 ق.ظ

رامین جان دیگه وقتی رفتی کانادا ایرانی و به تومن فکر نکن چون اونجا دلار در میاری و دلار هم خرج می کنی

سلام کیان جان
حق باشماست ولی ما فعلا داریم تومن هامون رو خرج میکنیم و هنوز دلار در نمیاریم !!!
ارادتمند
رامین

سیمین چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ق.ظ http://sokote-tanhaii

سلام ممنون که حرفهای منو خوندی و خیلی برام جالبه که گفتی خیلی قشنگ می نویسم در ضمن بعضی از ادمها ÷یرند اما دلشون هنوز جونه البته من زیاد هم ÷یر نیستم فقط فقط فقط فقط 27 سالمه
البته فکر کنم تو یکمی قلو کردی وقتی از نوشته ها ی من تعریف کردی اما خوب بازم ممنونم که سر زدی
گفتی اسفالت یاد اسفالتهای شهرمون افتادم
نماینده امروز اسفالت جدید میزنه هفتهی بعد تصمیم میگیره لوله های گاز شهری رو عوض کنه

سلام سیمین جان
بنده واقعا تحت تاثیر نوشته هات قرار گرفتم و هرگز نخواستم قلو کنم .
بیشتر به من سر بزن
ارادتمند
رامین

پوریا چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ق.ظ http://hi-vancouver.blogfa.com

باحال بود رامین. من هم از خیابونای مونترال شنیده بودم.
بازم بنویس.

سلام پوریا جان
چشم باز هم مینویسم
ارادتمند
رامین

حمید چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:05 ب.ظ

رامین جان لطفا تا نرفتی تورنتو از خوبیها و بدی های اونجا برامون بیشتر بنویس.
موفق باشی

سلاه حمید جان
سعی میکنم براتون بنویسم
ارادتمند
رامین

نیلوفر چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.neli-basi.blogfa.com

سلام رامین جان.اوضاع احوالتون خوبه؟تو مونترال زبان انگلیسی هم بکار می آد یا همه فرانسه حرف می زنن؟تو فهمیدن حرفاشون دچار مشل نمی شی؟موفق باشی.

سلام نیلو خانم
ممنونم به لطف سرکار عالی
توی مونترال با حدود ۵۰٪ افراد میشه انگلیسی صحبت کرد ولی اینا انگلیسی رو هم با لهجه فرانسه و خیلی تند و نامفهوم حرف میزنندو فرانسشون هم با فرانسه کلاسیکی که ما در ایران خوندیم فرق داره .
در فهم زبان که خیلی مشکل داریم ولی به زودی از شر اینا راحت میشیم
ارادتمند
رامین

کامیار چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:39 ب.ظ

سلام رامین جان خوبی ؟ به سلامتی عزم جزم کردین که برین سمت تورنتو ؟ مگر مقایسه ی خاصی بین تورنتو و مونترال داشتین که تصمیم گرفتین به سمت تورنتو بروید ؟ میگن اونجا هزینه ی زندگی به مراتب بالا تر از مونتراله . امیدوارم هر جا میروید موفق و پیروز باشید .

سلام کامیار عزیز
مقایسه ما بیشتر بخاطر زبانش بود .
زبان تورنتو انگلیسی و بین المللی ولی زبان مونترال فرانسه است و محدود .
دیدیم بهتر بریم سمت جایی که زبانش کاربرد بیشتری داره .
ارادتمند
رامین

امیر پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:39 ق.ظ http://2khtarampaniz.blogfa.com

سلام رامین جان
امیدوارم روز به روز تجربیات بیشتری کسب کنی‌. از سگ نگو که ما هم اینجا داریم دیوانه میشیم. البته بی آزارن ولی‌ دوست دارن خودشون رو به آدم بمالن!!!! خوب ما هم چندشمون می‌شه دیگه!!
من که شخصا عاشق برخورد آدمی‌ اینجا هستم. بر عکس بعضی‌ جاها!!! هیچ کس نمیخواد الکی‌ یقه ات رو بگیره.
خوش باشی‌

سلام امیر عزیز
ممنون از نظرت
ولی من بدم نمیاد یه سگ بگیرم
ارادتمند
رامین

سمیرا سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:52 ب.ظ

سلام آقا رامین...ما حدودا یک سال دیگه اونجاییم مصاحبه هم قبول شدیم..خیلی وبلاگ خوبی دارید..از خصوصیات اونجا تا میتونید بنویسید که ما از ایران بخونیم داریم میاییم زیاد غریبی نکنیم!! من از یک چیز فقط میترسم اونم اینه که احساس غربت کنم! :)

سلام سمیرا خانم
نگران نباشید ... من به تنهایی قول میدم اینقدر براتون بنویسم که از همه چیز اینجا باخبر بشید .
ارادتمند
رامین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد